توضیحات : این برنامه بر اساس داستانهای واقعی از افرادی است که امید خود را به زندگی از دست داده اند و آمادهاند تا جان خود را از دست بدهند اما توسط حیوانات نجات پیدا میکنند. چطور ممکنه وقتی تپانچه خودتون را روی شقیقه قرار دادهاید و آماده شلیک هستید یک حیوان نظر شما را عوض کند؟ و یا زمانی که فکر میکنید دارید آخرین نفس خودتان را میکشید٬ یاری یک سگ باعث نجات شما شود؟
نام مستند : ناجی بی زبان (i was saved)
نام این قسمت : قسمت ششم
زبان : انگلیسی (زیرنویس فارسی)
زمان : 45 دقیقه
کیفیت : HD 1080p – HD 720p (فوق العاده)
حجم : 266 – 518 مگابایت
فرمت : MKV
خلاصه داستان این قسمت
در زمان برخورد هواپیماها به برجهای دوقلو در یازدهم سپتامبر، “کارولین” و “فرد وولورتون” در “وست ویلج” مشغول به کار بودند. “کیت”، دختر چهار سالهی آنها و پرستارش “فلورنس” در آن لحظات در “بتری پارک”، تنها دو بلوک آن سوی محل وقوع حادثه حضور داشتند و همزمان با ریزش ساختمانها، داخل خیابانها میدویدند. “کارولین” به سرعت خود را برای یافتن “کیت” به مرکز شهر رساند. اما “کیت” به قدری از آنچه دیده بود وحشت زده شد که پس از دیدار با مادر، حتی او را نشناخت. او به اختلال روحی شدید مبتلا شد و والدینش را که هر دو روانشناس هستند، کاملا سردرگم کرد، تا اینکه بالاخره پدربزرگ او پیشنهاد خرید یک سگ را به آنها داد: یعنی دقیقا همان چیزی که مورد نیاز “کیت” بود.
“تیمی”، “تامی” و “کنی هسکل” از همان ابتدا قرار بود وارد کسب و کار متعلق به خانواده، “ان.وای.اف. دی” شوند. پس از مرگ پدر، “تیمی” برای زندگی نزد مادرش “مارین” بازگشت و تصمیم گرفت سگی خریداری کند: یک “دالمیشن” به نام “بلیز”. او و “بلیز” به شدت به یکدیگر نزدیک بودند. صبح روز یازده سپتامبر، هر سه برادر برای کمک به محل وقوع حادثه رفتند. “تیمی” و “تامی” در زمان ریزش برجها، داخل بودند. به این ترتیب “مارین” دو فرزندش را از دست داد. خانواده که کاملا به هم ریخته بود، در تلاش برای زنده نگه داشتن یاد فرزندانش، به شدت به “بلیز” وابسته شد. عشق بدون قید و شرط “بلیز” به خانواده کمک کرد تا غرور و افتخار را جایگزین غم مرگ این پسرهای قهرمان کند.
“کیت وولورتون” چهار ساله در یازدهم سپتامبر، فقط چند بلوک با محل وقوع حادثه فاصله داشت و در اثر مشاهدهی اتفاقات رخ داده، به آسیب شدید روحی دچارشد. والدین او به شدت برای بهبود وضعیت او تلاش میکردند و در نهایت تصمیم گرفتند سگی به نام “اسکات” را برایش خریداری کنند. “اسکات” دقیقا همان چیزی بود که “کیت” نیاز داشت و به او کمک کرد با پشت سر گذاشتن هراسهایش، به زندگی بازگردد.
“تامی” و “تیمی هسکل” دو نفر از آتش نشان هایی بودند که در جریان ریزش برجها در یازدهم سپتامبر کشته شدند. خانوادهی آنها که کاملا به هم ریخته بود، در تلاش برای تسکین دردش، به شدت به “بلیز”، سگ “تیمی” وابسته شد.
خرید لینک دانلود (کلیک کنید)