اتهام مرگبار : در ماه می سال ۱۹۶۶، یک شوهر عصبانی با ۹۱۱ تماس میگیرد تا از دو قتل فجیع همزمان خبر دهد.
افسر مهناوی نیروی دریایی به نام «الیس مکدسی» در حالیکه با ضربههای متعدد چاقو به قتل رسیده بود، در تختخوابش پیدا شد.
در این سانحه جسد شخصی هم که به او حمله کرده، بر روی زمین در کنار او افتاده بود؛ قاتل در اثر شلیک گلوله توسط همسر مقتول کشته شده بود.
در جریان تحقیقات پیدا شدن یک نوار ویدیویی وی.اچ.اس که توسط «الیس» ضبط شده بوده نشان دهندهی تلاش عظیم نیروی دریایی برای مخفی کردن تجاوز جنسی به او توسط همکارانش است؛ موضوعی که همیشه او را آزار میداده. و اکنون پرسش این است که: آیا «الیس» برای جلوگیری از فاش شدن این رسوایی به قتل رسیده؟
بررسیهای دقیق و تحقیقات علمی گویای این واقعیت است که نقشهی قاتل برای کشتن الیس به شکلی باورنکردنی و حیرتآور حسابشده و دقیق بوه.
مرگ و مالیات : در دسامبر سال ۲۰۱۰ چند روز پس از آنکه یک وکیل مالیاتی ۵۸ ساله ناپدید میشود، ماموران جسد او را درحالی که خفه و سپس سوزانده شده بود در خانهاش در «فورت پیرس» فلوریدا پیدا میکنند.
در تحقیقات مشخص شد که مقتول به شکلی سخاوتمندانه به یکی از زنان کارمندش پول داده بوده و پس از آن دوست پسر حسود این زن او را مورد ضرب و شتم قرار داده.
آیا دوست پسر عصبانی بازگشته و او را کشته تا کار را تمام کند یا یکی از مشتریان ثروتمند برای تسویه حساب او را به قتل رسانده؟
قتل در حومه شهر : در آوریل سال ۲۰۰۸ در «پورتموث»، کارآگاهان درباره قتل یک دختر دبیرستانی 16 ساله تحقیق میکردند.
در سال ۲۰۰۲ و تنها چند روز پیش از مراسم روز شکرگزاری، یک قتل در شهری کوچک در حومه فیلادلفیا رخ میدهد.
جسد یک زن ۶۷ ساله در حالی که به شکلی وحشیانه مورد تجاوز و ضرب قرار گرفته و خفه شده بود، توسط همسر سابقش در خانهی مشترک سابقشان پیدا میشود.
در جریان تحقیقات، نشانههایی از شکسته شدن در پیدا میشود اما هیچ چیز از بین نرفته و این واقعیت باعث میشود تا در ادامهی تحقیقات، کارآگاهان به این نتیجه برسند که این زن شصتوهفت ساله و مادر شش فرزند، هدفی ویژه برای قتل بوده.
کارآگاهان سپس تعدادی از افراد مشکوک را شناسایی میکنند اما سرانجام نقاب از چهرهی ترسناک قاتل برداشته میشود
مکالمه ناتمام : در دسامبر سال ۱۹۹۰ میلادی، جسد همسر جوان یک افسر نیروی دریایی و مادر یک فرزند، به نام «Dina Kichler» در حالیکه به شدت مورد خشونت قرار گرفته و خفه شده در آپارتماناش واقع در فلوریدا پیدا میشود.
در حالیکه در آن زمان پسر مقتول نزد اقوامشان و شوهرش در دریا بوده، «دینا»ی ۲۱ ساله مشغول مکالمه تلفنی با مادرش است که شنیدن صدای در زدن مکالمهشان را قطع میکند و او دیگر هرگز تلفن نمیکند.
کارآگاهان احتمال میدهند که دینا قاتلاش را می شناخته.
آیا یکی از همکاران دینا که مجذوب او شده بوده این مادر جوان را به قتل رسانده؟ یا قاتل، همسایهی سابقشان است که سابقهی بیثباتی روانی هم داشته؟
کارآگاهان پیش از بسته شدن این پرونده باید به قاتل باهوش پیشدستی کنند!
قتل عکاس جوان : در اکتبر سال ۲۰۰۵ دوستان و همکلاسیهای عکاس ۲۸ سالهی تازهکاری به نام «Sam Lea» متوجه میشوند که ۵ روز است از او هیچ خبری ندارند و در شب هالویین جسد او در حالی که به قتل رسیده بود در آپارتماناش در تگزاس پیدا میشود.
کسی که این جنایت را انجام داده بوده، با دقت بسیار بالا سرنخهای کمی از خود در صحنهی جرم برجا گذاشته بود.
کارآگاهان برای حل معمای این قتل، آخرین روزهای زندگی «سام» را بررسی میکنند و همهی کارهای او را زیر ذرهبین قرار میدهند؛ همهی کسانی را که با آنها تماس داشته، از دوستان و همکلاسیها گرفته تا افراد کلوبهای محل.
با انجام تحقیقات بیشتر کارآگاهان در نهایت متوجه میشوند که راز قتل مربوط به یکی از ویژگیهای برجستهی مقتول است.
گمشده : در 19 اوت سال 1993 اولین روز کاری رچیل راکین به عنوان یک معلم جدید دبستان شروع میشود
او ان شب پس از اتمام کار به خانه بر میگرد و پس از تماس با چند تا از دوستان خود برای خواب آماده میشود .
ساعت 7 صبح روز بعد مادرش چندین بار به تلفن دخترش تماس میگیرد ولی دخترش پاسخگو نیست
مادر نگران به آپارتمان دخترش میرود تا از سلامت او اطمینان پیدا کند ولی وقتی به خانه میرسد با یک اتاق خالی و بدون هیچ وسایلی مواجه میشود و انگار ریچل بدون هیچ ردی ناپدید شده
مادرش بعد از مواجه شدن با این صحنه یکراست به پلیس مراجعه میکند و از اونها درخواست کمک برای پیدا کردن دخترش میکند
فرضیه اول پلیس نقل مکان سریع ریچل بود ولی پس از صحبت کردن با دوستان ریچل به این نتیجه رسیدن که جابجا کردن این همه وسایل و به تنهایی توسط یک دختر غیر ممکن است و طبق گفته دوستان ریچل اون فردی نبود که بدون مشورت و اطلاع همچین کاری کند
آیا واقعا این دختر گمشده و یا اتفاق ناگواری برای اون اوفتاده ؟
تنها مانده : در بهار سال ۱۹۸۶ دختر سیزده سالهای به نام «مولی»، در اورلاندو، فلوریدا با دوستان خانوادگیشان زندگی میکند؛ او بعد از یک تصادف غمانگیز مادرش را ترک کرده و با آنها زندگی میکند.
بعدازظهر دوازدهم ماه می، دختر بیست سالهی خانوادهی میزبان به خانه میرسد و انتظار دارد تا مهمانشان را در خانه ببیند. اما او در عوض جسد دختر را در طبقهی بالا در حالی که به طرز وحشیانهای به قتل رسیده بود پیدا میکند.
در جریان تحقیقات برای شناسایی قاتل، مشخص میشود که هیچ نشانهای از شکستن در وجود ندارد و همچنین از پارس کردن سگها نیز گزارشی داده نشده. آیا «مولی» قاتل را میشناخته؟
هفده سال تحقیق سخت، سرانجام منجر به آشکار شدن حقیقتی وحشتناک میشود!
شعلههای آتش در بهشت : در آخرین ساعتهای بیست و سوم دسامبر سال ۱۹۹۸، آتشنشانان با دریافت یک تماس باخبر میشوند که در لاهویا، کالیفرنیا، ماتشینی در حال سوختن در آتش است.
آتشنشانان پس از خاموش کردن آتش، در نهایت بقایای جسد یک مرد بالغ را کشف میکنند که دو گلوله به سرش شلیک شده بود. بعدها هویت این فرد آشکار شد: «دیوید استیونز» ۳۸ ساله.
با وجود آنکه اعمال این اندازه خشونت در حق یک فرد آرام، به نظر غیرعادی و بسیار عجیب بود، اما کارآگاهان در جریان تحقیقات این پرونده به تعدادی زیادی از افراد مختلف مظنون شدند: مظنونهایی از یک رقصنده عجیب گرفته تا روحانیهای سانتریا.
در این برنامه میبینیم که چگونه کارآگاهان با عبور از پیچ و تاب داستانهای مختلف و مثلثهای عشقی گوناگون، سرانجام موفق میشوند قاتل را پیدا کنند.
کابوس در مزرعه : در تابستان سال ۲۰۱۱، «Dalene Carlson» برای آغاز یک زندگی جدید به «استوکتون، کالیفرنیا» میرود.
این جوان بیستوسه سالهی تازه وارد که هنوز از مشکلات شغل پر استرسی که قبلا داشته در رنج است، حالا در محل جدید گروه دوستان تازهای از میان جوانان پیدا کرده.
اما تنها چند هفته پس از این تغییر مکان، عصر یک روز از خانه بیرون میرود و دیگر هرگز باز نمیگردد.
چند هفته بعد از این ماجرا، در یک مزرعهی ذرت در همان نزدیکی، چیزی پیدا میشود که همهی افراد منطقه را در بهت و حیرت فرو میبرد. پس از این اتفاق کارآگاهان برای پیدا کردن قاتل بیرحم جستوجو را آغاز میکنند.
آیا قتل این دختر با دایره دوستان جدیدش مرتبط است یا با گذشته و شغل پرفشاری که قبلا داشته؟
دُلانا کجاست؟ : در سال ۱۹۸۸، دختربچهای نه ساله به نام «Dolana Clark»، سوار بر دوچرخهی قرمزش میشود تا برای خریدن یک بچهگربهی باارزش از فروشگاه محلی حیوانات خانگی به آنجا برود، اما هرگز باز نمیگردد.
پس از آن اهالی «گریت فالز» در مونتانا خیابانها، گذرگاهها و هر جای ممکن دیگر را در جستوجوی دختربچه میگردند، اما نشانهای از او پیدا نمیکنند. سرانجام با وجود تلاش زیاد، کارآگاهان و کارشناسان موفق به پیدا کردن سرنخی از او نمیشوند و این پرونده مدت طولانی حل نشده باقی میماند.
۱۴ سال پس از آن، یک اتفاق در ایستگاه اتوبوس، کارآگاهان را به پشت پردهی هولناک ناپدید شدن این دختربچه راهنمایی میکند.
علاقه افراطی : در ساعتهای آغازین سیام نوامبر سال ۱۹۸۴، یک دختر بیست ساله و دانشجوی سختکوش ریاضی به نام «دبورا ویلسون» در زیرزمین آزمایشگاهی در محوطهی دانشگاه «درکسل» به تنهایی در حال کار بر روی پروژههایش است.
او کمی پیش از آن دوست پسرش را برای استراحت به خانه فرستاده بود.
چند ساعت بعد، جسد این دختر در حالی که او را خفه کرده و کفشها و جورابهایش را هم برده بودند در راه پلهها پیدا شد.
آیا دبورا قربانی یک قتل اتفاقی بوده یا یکی از تحسینکنندههایش او را به قتل رسانده بود؟
پس از گذشت تقریبا یک دهه از این قتل، کارآگاهان فیلادلفیا با کاراختصاصی بر روی این پرونده، سرانجام از راز یک علاقهی افراطی که به قتل «دبورا» منتهی شده بود، پرده برمیدارند.
قتل در آینه : در تاریخ یکم دسامبر سال ۲۰۰۶ میلادی، در هوباردستون میشیگان، مردم مشغول تهیه و تدارک برای تعطیلات خود بودند که ناگهان با شنیدن خبر مربوط به یک قثل در بهت و حیرت فرورفتند.
جسد مادر عزیزی به نام «برنیتا کانینگهام» (بیلی)، در خانهاش پیدا شد؛ او با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود.
کارآگاهان در پی آن بودند تا کشف کنند که چه کسی این مادربزرگ هشتاد ساله را به قتل رسانده؛ آیا ممکن است همسایهی آنها که گذشتهی خوبی هم ندارد یکی از مظنونها باشد؟
یکی از افراد دردسرساز شهر که به قاتلهای زنجیرهای هم علاقهمند است چهطور؟
در جریان تحقیقات، یک قطره خون در زیرزمین پیدا میشود و پس آن، امیدها برای یافتن سرنخهای بیشتری که قاتل ممکن است از خود بر جا گذاشته باشد بیشتر میشود.
سرانجام پس از سالها تعقیب و با کمک پلیس ویژهی تگزاس، کارآگاهان توانستند مجرم را دستگیر کنند و به دست قانون بسپارند.