قسمت 1 : در اولین قسمت از سری جدید این برنامه با «کارلی» ۳۲ ساله از «هرتفوردشر» آشنا میشویم. او روزانه تا هفت ساعت را به تمیز کردن خانه دو اتاق خوابهاش اختصاص میدهد. «کارلی» قرار است به «نستا»، ۴۸ ساله از «استافوردشر» کمک کند. او نگهبان و مراقبت حیوانات باغ وحش است و این شغل همهی زندگی او و حتا خانهاش را را تحت تاثیر قرار داده و برای او آرامشی در خانه وجود ندارد.
دومین فرد وسواسی که در این قسمت با او آشنا میشویم «راب» ۳۱ ساله است که در کالج تدریس میکند. او روزانه تا ۶ ساعت از وقت خود را صرف تمیز کردن خانهی دو اتاق خوابهاش میکند. اختلال وسواس در «راب» تشخیص داده نشده اما او در روز تا ۳۰ با اجاق گازش را تمیز میکند. وسایل دیگر خانهی او هم روزانه با بلیچ توسط او تمیز میشوند. او به طور مرتب هر هفته ۱۵ بطری مواد تمیز کننده مصرف میکند. حالا «راب» قرار است به «سو»، ۵۷ ساله، و پسرش «جو»، ۲۱ ساله برای مرتب کردن خانهی نامرتبشان کمک کند. «سو» از زمان مرگ همسرش «استیو» در هشت سال پیش، مانند بنگاههای خیریه لوازم زیادی در خانهاش نگهداری میکند. حالا خانهی آنها از اشیاء مختلف به حدی پر شده که نمیتوانند اشیاء مهمشان را به راحتی پیدا کنند. آنها امیدوار هستند که با مرتب و تمیز کردن خانهشان بالاخره بتوانند جایی داشته باشتند تا وقتشان را در خانه با هم بگذرانند.
در این برنامه همچنین با «هیلی»، ۳۰ ساله و مادر سه فرزند آشنا میشویم که با روبرو شدن با کثیفترین مکانهای بریتانیا در حال مبارزه با اختلال وسواس خود است. این هفته او با «وینی»، ۵۳ ساله و «لینزی»، ۳۷ ساله آشنا میشود. در اولین روز شاهد هستیم که آنها چطور دستشوییهای خانه شان را تمیز میکنند… آیا وسواسیها میتوانند با روبرو شدن با کثیفترین مکانهای بریتانیا اختلال وسواس خودشان را به چالش بکشند؟…
قسمت 2 : اولین داوطلب این هفته «کریس»، نام دارد که ۳۴ ساله و پزشک است. او اصالتا اهل لهستان است؛ جایی که از سن ۶ سالگی در تمیز کردن خانه کمک میکرده. «کریس» در هفته بیشتر از ۲۲ ساعت و ۲ اسپری بلیچ را به تمیزکاری خانهی سه اتاق خوابهاش اختصاص میدهد. او کف آشپزخانهاش را تا ۵ بار در روز تمیز میکند. «کریس» قرار است به یک مادر مجرد به نام «ادوینا»، ۵۷ ساله، و دختر نوجوانش، «ناتالی» در تمیز کردن خانه شان کمک کند. آنها خانهی سه اتاق خوابهشان را از یک دهه پیش که به آن وارد شدهاند تا بهحال، تمیز نکردهاند. «ادوینا» زندگی بسیار شلوغی دارد و فرصتی برای تمیز کردن خانهاش ندارد. خانهی آنها حالا به قدری کثیف و نامرتب است که نمیتوانند دوستانشان را به آنجا دعوت کنند. «کریس» تصمیم دارد به این مادر و دختر کمک کند البته به شرط اینکه بتواند به ترسش غلبه کند.
دواطلب بعدی «فیونا»، ۴۱ ساله است که مبتلا به اختلال وسواس است. او مادر دو فرزند است و در هفته ۲۸ ساعت را به تمیزکاری اختصتص میدهد. او تصمیم دارد سال بعد ازدواج کند و امیدوار است که آن موقع بتواند کمتر تمیزکاری کند و بیشتر وقتش را با خانواده بگذراند. «فیونا» قرار است به «جنی» و «پاول» که یک زوج هستند کمک کند. آنها دوازده سال است که خانهشان را مرتب نکردهاند و حالا خانهی سه اتاق خوابهی آنها بسیار نامرتب و انباشته از لباس، اسباب بازی، و خرت و پرتهای دیگر است. «فیونا» امیدوار است بتواند خانهی بسیار نامرتب آنها تمیز کند البته اگر ابتدا بتواند ابتدا بگومگوهای این زوج را متوقف کند.
قسمت 3 : اولین داوطلب این هفته یک مدیر ساختمان به نام «جما»، ۲۳ ساله از «میدلزبرو» است. او در کنار شغل تمام وقتی که دارد، ۲۵ ساعت در هفته را هم به تمیزکاری اختصاص میدهد. سه سال پیش اختلال وسواس در او تشخیص داده شده. «جما» چند سگ «چیواوا» دارد که دوست دارد کفشهای مخصوصی پای آنها کند تا جایی را کثیف نکنند. دوستپسرش هم مجبور است در محل کارش به توالت برود تا توالت تمیز او تر و تازه باقی بماند. او دوست دارد این اختلالاش را تحت کنترل در بیاورد تا بتواند وقت بیشتری را با دختر پنج سالهاش بگذراند. «جما» قرار است به یک مادر مجرد به نام «آنیا» و دختر هفتسالهاش «الکسا» در «نوریچ» کمک کند. «آنیا» خودش شخصا اعتراف میکند که یک «دورننداز» است و اشیاء زیادی را در خانه انبار میکند. اما حالا خانهی دو اتاقخوابهی او پر شده از لباسها و اسباببازیهای دوران کودکیاش و طبقهی پایین هم پر شده از وسایل دوران زندگیاش با پدر«الکسا». «جما» تلاش میکند به «آنیا» کمک کند البته به شرط آنکه بتواند به ترسش در برابر گردوغبار و کثیفی غلبه کند.
دواطلب بعدی «دای» از شمال ولز است. او کارگر است و سه فرزند دارد و بیستوشش ساعت از وقتش را در هفته به تمیزکاری خانهاش اختصاص میدهد تا همیشه از تمیزی برق بزند! «دای» برای تمیز کردن خانهاش روش و نظم و ترتیب خاصی دارد. حالا او امیدوار است تا بتواند از این وسواس خودش برای کمک به شخص دیگری استفاده کند.
«دای» قرار است به یک مادر مجرد به نام «میشل» کمک کند که با سه خرگوش، چهار موش، یک سگ و دو پسر در یک خانهی سه خوابه در «بیزینگاستوک» زندگی میکند. در طی سالها تنبلی و تمیز نکردن، حالا خانهی او بسیار کثیف است. این خانه چهار سال است که تمیز نشده و «میشل» نمیتواند کسی را به آنجا دعوت کند. «دای» قرار است در تمیز کردن خانه به آنها کمک کند…
قسمت 4 : اولین داوطلب این هفته یک کارمند بانک ۴۷ ساله به نام «تریسی» از «یورکشر» است. او هر روز ساعت ۵ صبح از خواب بیدار میشود و تمیزکاری را آغاز میکند. «تریسی» هر روز دو بطری بلیچ مصرف میکند تا جرم ها را از بین ببرد. او همچنین روزانه یک بسته پاک کنندهی «آنتی باکتریال» برای تمیز کردن یخچال استفاده میکند. نکته دیگر در مورد «تریسی» این است که هر روز سگش، «بارنی» را هم تمیز میکند. او وحشت زیادی از مدفوع سگ دارد و برای همین برای سگش توالت مخصوصی در حیاط درست کرده. «تریسی» قرار است به «نورفک» سفر کند تا به یک کارگر خیریه به نام «کری»، ۳۳ ساله کمک کند. «کری» در یک خانه سه خوابه با چند سگ زندگی میکند. البته سگها هم در تخت او میخوابند و طبیعتا آثاری هم از خودشان در آنجا باقی میگذارند. همه جای این خانه آثار سگها وجود دارد: تخت سگ، استخوان سگ، و حتا ادرار سگ. «کری» سه سال است که در این خانه زندگی میکند و هیچگاه آن را تمیز نکرده. این خانه توسط پدرش برای او خریده شده ام او هم از شرایط خانه ناامید شده.
دومین داوطلب این هفته یک مادر ۲۶ ساله به نام «شلی» است که اختلال وسوساس در او تشخیص داده شده. او به قدری خانهاش در «ولورهمپتون» را جارو میکند که ظرف یک سال ۵ جاروبرقی او سوخته. «شلی» برای اینکه از تمیزی جاروبرقیاش هم مطمئن شود آن را با جاروبرقی دیگری تمیز میکند. «شلی» قرار است به یک مخترع آماتور ۴۴ ساله به نام «لی» کمک کند. «لی» در یک خانهی سهخوابهی اجارهای در «بولتون» زندگی میکند. او یک «دورننداز» است و خانهاش را با آشغال و لوازم بهدرد نخور پر کرده. اگر «لی» خانهاش را تمیز نکند او را از خانه بیرون خواهند کرد.
قسمت 5 : اولین داوطلب این هفته «جولی»، یک لولهکش ۵۳ ساله از «گریت یارموت» است. او پس از یک روز سخت کاری هر روز عصر به خانه بازمیگردد و دوساعت را به تمیزکاری اختصاص میدهد. او خانهی بسیار تمیزی دارد و تا روزی سه بار کف آشپزخانهاش را با بخار تمیز میکند. حانوادهی او از کولیها بودهاند و او هم شیوههای نظافت آنان را به کار میبرد. او برای تمیز کردن بسیاری از اشیاء خانهاش از سرکه استفاده میکند به ویژه شیرهای آب آشپزخانه. او برای تمیز کردن دستشوییها به جای استفاده از بلیچ از لیموی تازه استفاده میکند. حالا دستشویی او به قدری تمیز است که میتوان از آب آن نوشید!، کاری که او انجام میدهد! «جولی» امیدوار است که وسواس تمیزیاش را کاهش دهد و در ضمن بتواند از این روحیهاش برای کمک به دیگران استفاده کند.
این هفته قرار است «جولی» به «کن»، ۵۱ ساله و طرفدار محیط زیست در تمیز کردن خانهاش کمک کند. «کن» در «نورفک» زندگی میکند. پسر او، «ریچارد» به خاطر کثیفی و شلوغی خانه پدرش، بسیار کم به دیدار او میرود. «کن» واقعا مشتاق است تا در این تجربه شرکت و خانهاش را تمیز کند تا پسرش بیشتر به خانهی او بیاید. «کن» در خانه با دو سگش زندگی میکند. گردوغبارهای اتاق ناهارخوری او بیست سال قدمت دارد!… «جولی» میخواهد به «کن» کمک کند تا به ترسش بر جاروبرقی غلبه کند و خانهاش را تمیز کند.
دومین داوطلب این هفته یک مادر ۳۱ ساله به نام «کریستال» است. او آپارتمانی در لندن دارد و هر روز صبح ساعت ۵ برای تمیز کردن آن از خواب بیدار میشود. او هر روز پنج ساعت را به تمیزکاری اختصاص میدهد و سراسر خانه و بالکنش را نظافت و پولیشکاری میکند. او ملحفههای تختش را هم هر روز شسته و اتو میکند تا برای خواب شب آماده باشد. در این برنامه قرار است «کریستال» به یک پرستار سابق به نام «ایپریل»، ۵۲ ساله، کمک کند که همراه پسر ۲۳ سالهاش، «آلن»، و همسرش «پاول»، ۴۸ ساله، زندگی میکند. او سه سال پیش یک عمل جراحی لگن انجام داد و حالا برای حرکت کردن به عصا وابسته است. در طول هفت سال گذشته خانهی او به قدری شلوغ و کثیف شده که حالا عملا یکی از اتاقخوابهای آن غیرقابل استفاده شده. «آلن» حتا نمیتواند کف اتاقخوابش را ببیند و شوهرش، «پاول»، هم نمیتواند در این رایطه کمکی بکند چون «ایپریل» اعتقاد دارد کارهای خانه را خودش باید انجام دهد. «کریستال» قرار است به این خانواده نشان دهد که چطور کار گروهی تنها راه تمیز نگه داشتن خانهشان است.
قسمت 6 : در ششمین قسمت این برنامه، اولین داوطلب «کلی»، ۳۵ ساله از «میدلبرو» است که دچار اختلال وسواس شدید است. او با وجود اینکه در آشپزخانهاش غذا درست نمیکند و در آنجا غذا هم نمیخورد، اما با این حال سینک ظرفشوییاش را تا روزی ۵ بار میشوید. «کلی» همیشه با کثیفی و جرم مبارزه میکند و از ترس مبتلا شدن به بیماریهایی مانند ابولا، شیوه تمیزکاری بسیار سختگیرانهای دارد که شامل شستن فرشها، بالشها، پردهها و حتا خودش میشود. او در گذشته چند تلاش ناموفق برای کنترل اختلال وسواساش داشته اما حالا امیدوار است که تجربهی شرکت در این برنامه بتواند به او برای کنترل اختلال وسواساش کمک کند. «کلی» قرار است به «نورفک» سفر کند تا به «کن»، ۶۶ ساله که یک سرآشپز بازنشسته است، کمک کند. او خانهی دو اتاق خوابهاش را با گربهاش «تایسون» شریک است. اتاق نشینمن بوی ادرار گربه میدهد و کف آن هم بسیار کثیف است. وضعیت آشپزخانه هم بسیار بد است. «کلی» میخواهد نظم و ترتیبی به خانهی «کن» بدهد و به او نشان دهد چهقدر زندگی در خانهی تمیز لذتبخش است.
دومین داوطلب یک زن ۳۵ ساله به نام «لوئیس» است. البته او به اختلال وسواس مبتلا نیست اما تا ۳۰ ساعت در هفته را به تمیزکاری افراطی خانهاش اختصاص میدهد. او دوست دارد با معیارهای نظامی نظم و ترتیب را در خانهاش برقرار کند. همه چیز باید درست سر جای خودش باشد حتا پردهها نیز نباید از جایشان تکان بخورند. اما این روحیه عوارض و تبعاتی هم برای او دارد چون برای برطرف کردن دردهای شانهاش ناچار است از یک ماساژور ورزشی کمک بگیرد. حالا قرار است «لوئیس» به یک کارگر آشپزخانه ۵۵ ساله به نام «خوزه»، برای تمیز کردن خانهی سه اتاقخوابه اش در «نورفک» کمک کند. او اصالتا اهل کشور پرتقال است. خانهی او بهقدری شلوغ است که حتا ۵ سال است نمیتواند وارد اتاق نشینمن شود.«لوئیس» قرار است به «خوزه» برای تمیز و مرتب کردن خانهاش کمک کند و همچنین تمرین کند تا با وسواس کمتری خانهی خودش را تمیز کند.
قسمت 7 : در هفتمین قسمت «وسواسیها» اولین داوطلب «میشل»، ۴۱ ساله است که در آژانس املاک کار میکند. خانه او بسیار تمیز و مینیمالیستی است. کمدهای او بسیار منظم و دقیق هستند. دیوارهای خانه هم لخت و بسیار تمیز هستند و حتا کارد و چنگالها هم بسیار دقیق و منظم سر جای خودش است. بچههایش هم تشویق شدهاند تا استاندارهای بسیار بالایی را رعایت کنند و اتاقخوابهایشان را مرتب و تمیز نگه دارند تا مادرشان از ده به آنها امتیاز دهد. آنها در خانهشان سه حمام دارند که بسیار تمیز و «پنج ستاره» هستند. البته برای تمیز ماندن معمولا در آنها قفل است. البته در نهایت «میشل» امیدوار است بتواند مقداری روحیهاش را تعدیل کند. حالا در این برنامه قرار است «میشل» به «سوزان» برای تمیز کردن خانهی دو اتاقخوابه بسیار کثیفاش کمک کند. خانهی او بسیار نامرتب است و اشیاء زیادی در آن ریخته. در حقیقت پنج سال است که این خانه مرتب نشده. «سوزان» هشت سال است که نتوانسته وارد اتاق ناهارخوریاش شود. «میشل» به «سوزان» برای مرتب کردن خانهاش کمک میکند و البته در این میان خودش هم تلاش میکند تا یاد بگیرد وسواس خودش را تحت کنترل در بیاورد. دومین داوطلب این برنامه عمار، ۳۵ ساله از «سوئیندون» است که در داروخانه کار می کند. با وجود آنکه «عمار» به اختلال وسواس مبتلا نیست اما کثیفی را دوست ندارد و به طور مرتب روزانه خانهی دو اتاق خوابهاش را تمیز میکند. او روش ویژهای دارد و همیشه قبل از اینکه نظافت خانه رو شروع کند، ابتدا خودش به حمام میرود. خانه ی او بسیار مرتب و منظم است. او علاقهی زیادی به تمیز کردن جاهای مختلف خانهاش با بخار دارد. او دو سال پیش با خانوادهاش از هند به انگلستان مهاجرت کرده و مواقعی که با خانوادهاش یا سر کار نباشد تا دو ساعت وقت صرف این میکند تا با دست از روی فرش، مو پیدا کند و خودش آن را نوعی مدیتیشن میداند. عمار میخواهد با روبرو شدن با یک خانهی بسیار کثیف، خودش را به چالش بکشد. قرار شده تا عمار به یک شاعر محلی ۶۶ ساله و بازنشسته به نام «سیلویا» برای تمیز کردن خانهاش کمک کند. «سیلویا» تنها در جنوب شرقی لندن زندگی میکند و در حقیقت از «دورنندازها»ی واقعی است که تمام عمرش مشغول جمع کردن اشیاء مختلف بوده تا نیازهای روحیاش را برطرف کند. در خانهی او کوهی از لباس وجود دارد که همه جا میتوان آنها را پیدا کرد حتا زیر تخت. اما او حالا میداند که باید دراینباره کاری انجام دهد و به اوضاع سر و سامان دهد. عمار قرار است تا به خانه او برود و به او کمک کند تا خانهاش را مرتب کند. البته عمار میگوید میتواند شیوهی دید او را هم به زندگی تحت تاثیر قرار دهد.
قسمت 8 : اولین داوطلب این هفته یک مادر ۳۳ ساله به نام «لوئیس» است. او با شوهر و ۹ فرزندش زندگی میکند و در خانهی آنها نظم و ترتیب و مقررات شدیدی برقرار است. خانهی آنها چندین بار در روز گردگیری میشود و هرگونه اثر انگشت از هرجایی به سرعت پاک میشود. بچهها هم باید قوانین خانه را رعایت کنند و این به معنی آن است که همهی اسباببازیها باید سر جای خودشان باشند. «لوئیس» به همهی بخشهای خانه نظارت میکند. کثیفی و شلوغی مطلقا در خانهی او جایی ندارد. البته او امیدوار است روزی بتواند بر این وسواس شدیدش چیره شود و وقت بیشتر برای خودش داشته باشد. «لوئیس» میخواهد به «پائولا» کمک کند تا خانهی بسیار شلوغ و بهمریختهاش را مرتب و تمیز کند. «پائولا» یک پسربچهی سه ساله دارد و لوازم و اسباببازی های او تمام فضای خانه را اشغال کرده. اشیاء و لوازم متفرقه، اسباب بازی، ظرفهای کثیف، و کاغذها همه جای خانه ریخته هستند. او سه سال است که خانهاش را بهطور اساسی تمیز نکرده و از این بابت خیلی ناراحت است. آیا «پائولا» واقعا میتواند به او کمک کند؟
دومین داوطلب این هفته یک مدیر فروشگاه به نام «تام»، ۳۳ ساله از «اسکس» است. با وجود آنکه اختلال وسواس در او تشخیص داده نشده اما از بههمریختگی متنفر است و دوست دارد خانهی دو اتاقخوابهاش همیشه در عالیترین وضعیت و نو باشد. او دوست دارد تمام وسایلش طوری دیده شوند که انگار هیچ وقت حتا لمس هم نشدهاند. «تام» حتا بسیاری از وسایلش را در بستهبندی نگهداری میکند. او این روحیه وسواسی را، هم داخل خانه و هم بیرون از آن – بهویژه با توجه خاص به ماشیناش – دارد. او همه جای ماشین را از چرخها گرفته تا داخل موتور، تمیز میکند. او همیشه یا مشغول تمیز کردن خانه است یا ماشین و در عمل وقتی برای استراحت ندارد. حالا «تام» میخواهد با رویرو شدن با فردی که از این نظر درست نقطهی مقابل اوست، خودش را به چالش بکشد.
«تام» قرار است به «گرت» یک کارشناس بیمه، که تنها در یک آپارتمان سه خوابه در «گریت یارموث» زندگی میکند، کمک کند. «گرت» این خانه را از پدرش به ارث برده و ۲۰ سال است که آن را تمیز نکرده. در طول سالها عدم رسیدگی و جمع شدن آشغال، او حتا نمیتواند دیگر فرش اتاق نشینمن را ببیند. «گرت» میداند که باید کاری در اینباره انجام شود اما مطمئن نیست توانایی این همه تغییرات را داشته باشد. «تام» باید به او کمک کند تا انبوهی از آشغالهایی را که همه جای خانهاش ریخته تمیز کند. «تام» ادعا میکند میخواهد کاری کند تا «گرت» متوجه شود زندگی در خانهی تمیز و مرتب چهقدر لذتبخش است.
قسمت 9 : در نهمین قسمت از این برنامه اولین داوطلب ما یک مدیر ۲۵ ساله به نام «لاورن» اهل «دانستیبل» است. پس از ۱۳ ساعت کار روزانه، او به خانه باز میگردد تا سه ساعت وقت صرف تمیزکاری خانهاش کند. خانهی او از نظر تمیزی بینظیر است و او حتا یخچال و محتویات داخلش را هم هر روز تمیز میکند. یکی از دوستان «لاورن» در یک کافیشاپ محلی کار می کند و وقتی به دیدن او میآید، «لاورن» پیش از ورود به خانه او را با ماده آنتی باکتریال، اسپری میکند. «لاورن» عاشق بلیچ است و مقدار کافی استفاده از آن را وقتی میداند که چشمها یا بینیاش شروع به سوزش کند. او امیدوار است بتواند مقدار زمانی را که صرف تمیزکاری میکند کاهش دهد و همزمان بتواند به فرد دیگری تکنیکهایش را یاد بدهد. این هفته قرار است «لاورن» به یک مادر ۵۰ سالهی مجرد به نام سارا که در شهر ساحلی «پورتسلید» زندگی می کند، کمک کند. با اینکه سارا به اختلال وسواس مبتلا است اما این موضوع تنها باعث شده تا به یک «دورننداز» تبدیل شود. او ده سال است اشیاء مختلف غیرضروری جمع میکند، از جمله اسباببازیهای غیرقابل استفاده، لباس و اشیاء متفرقه دیگر. یخچال او پر از غذاهای تاریخ مصرف گذشته و راهروی خانهی او پر از کیسههای آشغال است. سارا و دخترش وقت خیلی کمی با همدیگر میگذرانند چون در خانه جایی برای راحت نشستن وجود ندارد. «امیلی»، دخنر نوزده سالهی سارا از اینکه جای کافی در اختیار ندارد در عذاب است و باید در کف زمین غذا درست کند. «لاورن» قرار است به آنها برای تمیز کردن خانهشان کمک کند تا نشان دهد که تا چه حد وسواس تمیزی دارد!
داوطلب دوم این برنامه «اما»، ۲۳ ساله است که از کثیفی وحشت دارد. او شبها سه ساعت از وقتش را صرف تمیز کردن خانهی دوخوابهاش در «اسکس» میکند. او اعتقاد دارد خانهی تمیز برای سلامتی مفید است و خانهاش را تمیز نگه میدارد تا بیمار نشود. محبوبترین ابزار او برای تمیزکاری جاروبرقی است که آن را تقریبا همه جا به کار میبرد حتا برای تمیز کردن فر اجاق و همینطور «راکی»، سگش. او وقتی بیرون از خانه و نگران است به عکسهای خانهاش نگاه میکند تا احساس بهتری پیدا کند. «اما» آرزو دارد که روزی بتواند با آرامش بیشتری زندگی کند و به جای آنکه تمام وقتهای آزادش را به تمیزکاری بگذراند، وقتی هم برای بودن با دوستپسرش، «بن» داشته باشد. حالا «اما» قرار است به «جان» که یک فرد بازنشسته ۷۵ ساله است کمک کند. «جان» تنها در آپارتمانی دو خوابه زندگی میکند. او در این خانه با مادرش زندگی میکرد اما از ۱۵ سال پیش که مادرش درگذشته، خانه را تمیز نکرده. حالا خانهی او پر شده از انبوهی از روزنامه و آشعالهای گوناگون. «گراهام»، برادر «جان»، در تلاش برای تمیز کردن خانهی او ناموفق بوده. رختخواب «جان» بسیار کثیف است و او روی یک مبل قدیمی میخوابد. «جان» برای خوردن و نوشیدن هر روز از یک بشقاب و لیوان استفاده میکند و هرگز هم آنها را نمیشوید. «اما» تلاش میکند تا در تمیز کردن خانه به «جان» کمک کند تا او متوجه شود با خانهی تمیزتر زندگی شادتری خواهد داشت.
قسمت 10 : در دهمین قسمت از این برنامه، اولین داوطلب ما، «مایک» ۳۹ ساله، متخصص پاک کردن صحنه جرم است. او در شغل روزانه خود صحنه های جرم یا خودکشی را تمیز می کند اما پس از کار هم تا ۴ ساعت از وقتش را در روز به تمیز کردن خانهی یک اتاق خوابهاش اختصاص میدهد. او ابزار و تجهیزات کارش را در خانه هم استفاده میکند از جمله دستگاهی که باکتریها را به طور صد در صد از بین میبرد. «مایک» پس از ۵ سال زندگی با نامزدش «تانیا»، به تازگی به آپارتمان همسایهی او نقل مکان کرده چون فکر میکند نامزدش استانداردهای تمیزی او را دقیقا رعایت نمیکند. «مایک» آرزو دارد بتواند وسواس تمیزیاش را کنترل کند تا زندگی راحتتر و شادتری را تجربه کند. «مایک» قرار است به زوجی کمک کند که سی سال است ازدواج کردهاند. «رزماری»، ۵۷، و «جولیان»، ۵۸ ساله، ۱۵ سال است که خانهشان را به طور اساسی تمیز نکردهاند. حالا پس از این همه سال، زندگی مشترکِ آنها در مرز جدایی قرار گرفته و اگر «جولیان» خانه را تمیز نکند، «رزماری» او را ترک خواهد کرد. «مایک» تلاش خواهد کرد به «رزماری» و «جولیان» برای تمیز کردن خانه و همینطور حفظ رابطهشان کمک کند. دومین داوطلب این هفته «دیو»، ۵۱ ساله از «ساری» است که ۱۲ سال پیش اختلال وسواس در او تشخیص داده شده. او روزانه تا ۳ ساعت از وقتش را مشغول تمیز کردن خانهی یک اتاقخوابهاش است. او از گرد و غبار وحشت دارد و برای همین همیشه همه جا را گردگیری و تمیز میکند تا اطمینان پیدا کند گرد و غباری در خانهاش وجود ندارد. او برای برق انداختن سینک ظرفشوییاش از نوعی پولیش استفاده میکند. برای «دیو» صاف بودن همه چیز، اهمیت زیادی دارد بنابراین او همیشه حولهها و پردههایش را صاف نگه میدارد. «دیو» امیدوار است بتواند بیماری وسواس خودش را کنترل و زندگی راحتتری را تجربه کند. در این برنامه قرار است او به یک «دورننداز» ۶۰ سالهی مجرد که در خانهای ییلاقی در «میدلندز»غربی زندگی میکند، کمک کند. از ۱۳ سال پیش که همسرش او را ترک کرده، «لس» نتوانسته خانه را مرتب کند و به تدریج کوهی از آشغال و لوازم غیرضروری خانهی او را پر کرده. او حالا ۶ ماه هم هست که نتوانسته درست و حسابی حمام برود، چون حمام خانه به انباری تبدیل شده و به خاطر کثیفی بیش از حدِ خانهی او، ۵ سال است که کسی آنجا نیامده. در این برنامه قرار است «دیو» برای تمیز کردن خانه به «لس» کمک کند.
قسمت 11 : در یازدهمین قسمت «وسواسیها»، اولین داوطلب، یک مادر و همسر ۳۸ ساله به نام «ناتاشا» است. او در کرواسی به دنیا آمده و عاشق این است که گرد و خاک در مخفیترین جاهای خانهاش را کشف و آن را تمیز کند. در حقیقت او میلیمتر به میلیمتر خانهاش را تمیز میکند. وسواس زیاد او به تمیزی باعث شده باعث شده وقت کمی برای شوهر و فرزندانش داشته باشد. او امیدوار است بتواند با سختگیری کمتر، زندگی راحتتری تجربه کند و وقت بیشتری با شوهر و بچههایش صرف کند. «ناتاشا» به «سوزان» برای مرتب کردن خانهی دوخوابهی بههمریختهاش کمک خواهد کرد. خانهی او پر است از انبوه آشغال، لوازم غیرضروری و اسباببازیهایی که برای نوهی دوسالهاش خریده. البته به خاطر کثیفی بیش از حد خانه، نوه او هیچوقت به دیدنش نیامده. «سوزان» هشت سال است که خانهاش را تمیز نکرده و حالا دیگر شرایط آنجا برایش غیر قابل تحمل شده.
دومین داوطلب این قسمت یک بیزینسمن ۵۰ ساله به نام «ویجی» است. اگرچه اختلال وسواس در او تشخیص داده نشده اما از کثیفی و گرد و غبار متنفر است و دوست دارد خانهی چهار اتاق خوابهاش همیشه از تمیزی برق بزند. «ویجی» باید همیشه از این موضوع مطمئن باشد که هر گوشه و کنار خانهاش کاملا تمیز است. او میگوید مردان هم باید در تمیز کردن خانه کمک کنند نه اینکه انجام این کار را مدام از زنان طلب داشته باشند. او همیشه مشغول تمیزکاری است و فرصت چندانی برای استراحت و کارهای دیگر ندارد. «ویجی» قرار است با یک جواهرساز ۵۵ ساله به نام «پولی» آشنا شود. «پولی» در شمال لندن در خانهی یک خوابهاش، که سالها آن را تمیز نکرده، زندگی میکند. این خانه پر است از آشغالهای مختلف و بشقابهای کثیف. از آنجا که این خانه خیلی کثیف شده، «پولی» بیشتر وقتش را خارج از همان یک اتاق میگذراند. حالا «ویجی» باید انبوهی آشغال را از خانه ی «پولی» جمع و آنجا را تمیز کند.
قسمت 12 : اولین داوطلب این هفته برای تمیزکاری، «سندرا»، ۵۲ ساله و صاحب یک کافه است. «سندرا» علاقهای به کثیفی و گرد و خاک ندارد. او به حدی از کثیفی بدش میآید که اجازه نمیدهد لباسهای بیرون، در داخل خانه استفاده شود. او برای اطمینان از تمیزی هرچه بیشتر در خانهاش از دو جاروبرقی استفاده میکند: جاروبرقی طبقه بالا و جاروبرقی طبقه پایین. «سندرا» همچنین به تختخواب بسیار تمیزش، که همیشه هم باید تمیز باشد، خیلی افتخار میکند. از کارهای مورد علاقه او این است که فاصله بین کوسنها را اندازه بگیرد تا اطمینان پیدا کند همهی فاصلهها مساوی هستند.
«سندرا» به «کارل» ۳۷ ساله برای تمیز کردن خانهاش کمک خواهد کرد. «کارل» همراه با سگش، «کوپر» در «نورفک» در یک قایق زندگی می کند. «کارل»، همیشه علاقه داشته زندگی آزاد در رودخانه را تجربه کند و آن را به زندگی در فضای بستهی خانه های سنتی ترجیح میدهد. او مخالف تمیز کردن مرتب است و دوست دارد همه چیز راحت باشد. اما با این حال، در طی سالها خانهی او بسیار کثیف شده و حالا نمیداند برای تمیز کردنش از کجا شروع کند. «سندرا» با بزرگترین چالش تمیز کردن در زندگیاش روبرو شده.
دومین داوطلب «مکسین» ۴۴ ساله و مادر دو بچه است. اگرچه اختلال وسواس در او تشخیص داده نشده اما از کثیفی و گرد و خاک متنفر است و هر روز تا دو ساعت از وقتش را صرف این میکند که خانهی تمیزی داشته باشد. او وسواس شدیدی به نظم دارد. اگر کوچکترین چیزی سر جای خودش نباشد به طرز وحشتناکی آشفته میشود. «مکسین» نسبت به گرد و خاک هراس شدید (فوبیا) دارد و هر روز همه جای خانه را تمیز میکند. از لوستر گرفته تا توستر و حتا گاهی اوقات بچهها. در این برنامه قرار است «مکسین» به یک کتابدار ۷۰ ساله ی بازنشسته به نام «دیان» کمک کند. «دیان» در یک خانهی دو اتاق خوابه در «نورویچ» زندگی میکند و سه سال است که آنجا را تمیز نکرده. آشپزخانهی او بسیار کثیف و آلوده و پر از فنجانها و ظرفهای کثیف است. آبی که در سینک ظرفشویی جمع شده ۱۵ ماه است که عوض نشده. در حقیقت آشپزخانه به قدری آلوده و کثیف است که او صبحانهاش را درکافهی روبروی خانهاش میخورد. او امیدوار است که بتواند ظرف چهار روز خانهاش را تمیز کند.