فیلیپین : مامان و پسرش در سفر به فیلیپین، ماجراجوییهای خودشان را با یک رقص و آواز واقعی آغاز میکنند.
در باغ وحش «سیبو»، آنها از نزدیک با سه مار پیتون بالغ که در حال استراحت هستند دیدار میکنند. تجربهی هیجانانگیز بعدی مامان و پسرش سوار شدن بر یک ترن هوایی است؛ البته نه دقیقا یک ترن هوایی معمولی بلکه تجربهای هیجانانگیز که آدرنالین خون را حسابی بالا میبرد: حرکت بر روی لبهی هتل «Crown Regency» در مرکز شهر «سیبو» آن هم از ارتفاع طبقهی سی وهشتم! تجربهای بسیار هیجانانگیز و ترسناک که حتا نترسترین افراد را هم به هراس میافکند.
آنها پس از این تجربهی هیجانانگیز و شجاعانه در هوا، دوباره به زمین برمیگردند و در یک بعد ازظهر و در ساعات شلوغی خیابانها، تجربههایی در یک مدرسه کنترل ترافیک خواهند داشت.
در ادامه شاهد دیدار آنها از یک خانوادهی محلی خواهیم بود و پس از آن دیدن منظرههایی تماشایی از فراز هواپیمای آبنشین و یک پرواز غافلگیرکننده بر فراز کوههای مانیل.
و سرانجام ماجراجویی نهایی این قسمت مقابله با ترس از آب با سفر آبی در یک قایق نه چندان محکم ساخته شده از چوب بامبو در آبهای زیبای تالابهای «Coron Island» است.
اسکاندیناوی : ماجراجوییهای این قسمت :
در این سفر آنها تجربهای ترسناک اما هیجانانگیز خواهند داشت: پرواز با هواچرخ!
پسر تصمیم گرفته تا شهامت مامان را امتحان کند، اما با تعجب متوجه میشود که مامان ترسی از سوار شدن در یک نوع هلیکوپتر بدون در (هواچرخ) و پرواز در ارتفاع ندارد!
رانندگی با تانک:
پس از این ماجراجویی پسر تصمیم می گیرد تا مامان را به یک ماجراجویی دیگر ببرد: از آنجا که مامان همیشه موقع رانندگی با ماشین کوچکاش استرس دارد، پسر میخواهد تا این بار برای تسلیم کردن مامان، به او پیشنهاد کند تا در جنگل برفی با یک تانک بزرگ رانندگی کند!
سورتمه سواری:
تجربهی بعدی مامان و پسر تجربهای متفاوت در سواری و روشهای حملونقل است: آنها در تجربهای ویژه و اسکاندیناویایی میخواهند در برف سورتمه سواری کنند؛ سورتمههایی که توسط سگهای نیرومند هاسکی کشیده میشود.
در پایان پسر یک سورپرایز خانوادگی برای مامان دارد…
هند : ماجراجوییهای این هفته مامان و پسرش در هند:
پرواز با زیپ لاین:
اولین ماجراجویی آنها پرواز با «زیپ لاین» برفراز قلعهی «Mehrangarh» است.
شب اشرافی در قصر:
پسر برای مامان برنامهریزی کرده تا یک شب در قصری زیبا اقامتی اشرافی داشته باشد. آنها سبک یک زندگی مجلل و اشرافی را تجربه میکنند: لباسها، غذاها و سرانجام رقصهای اشرافی.
معبد موشها:
تا اینجا مامان با ماجراجوییهای زیادی روبرو شده اما این بار پسر فکر میکند که نوبت خودش است تا با چیزهایی که از آنها میترسد روبرو شود. آنها این بار به معبد مشهور موشها در راجستان سفر میکنند؛ معبدی که خانهی هزاران جانور مقدس است که توسط مردم محلی پرستش میشوند.
آنها در برنامههای پیشین تا به حال تجربههایی با کروکودیل، کوسه و حتا شترمرغ داشتهاند اما آیا این بار میتوانند با این موجودات کوچک جونده روبرو شوند؟
تجربههای معنوی و مدیتیشن در «گوا»:
آنها تجربه هندی خود را با تجربه های معنوی و روحی به پایان می رسانند: دیدار با یک معلم مانترا (کسی که پسر او را چیزی بین مسیح «اسنوپ داگ» توصیف می کند) و تمرین «تی ام» در سواحل زیبا و شکوهمند «گوا».
مکزیک : آسمانخراشهای مکزیک:
مامان و پسرش مسافرتهای هیجانانگیز خودشان را با سفر به پایتخت مدرن و آلودهی مکزیک ادامه میدهند. آنها با هلیکوپتر برجها و آسمانخراشهای این شهر را میبینند.
غذای بسیار تند:
در حالی که این مادر و پسر با فرهنگ مکزیکی و هنرهای مدرن پرسشبرانگیز آشنا میشوند، پسر تلاش میکند تا مادر را راضی کند، چهارمین غذای تند دنیا را امتحان کند!
گروههای خلافکار:
آنها در این سفر با گروههایی برخورد میکنند که روی دیوارها شعارنویسی میکنند و در ادامه پسر در تاریکی شب مادرش را به مرکز شهر میبرد.
آبهای فیروزهای کانکون:
در ادامهی سفر، از آنجا که مامان از آب وحشت دارد، آنها برای غلبهی مامان به ترسی که از آب دارد، به آبهای زیبای کانگون میروند.
ماجراجویی زیر آب:
آنها در این سفر با وسیلهی خاصی که شبیه نوعی «اسکوتر» آبی است در زیر آب غواصی میکنند.
کنار ساحل:
و اما سرانجام از آنجا که هیچ سفری به «کانکون» بدون تعطیلات بهاری کامل نخواهد شد، مامان و پسرش برای خوشگذرانی به ساحل میروند؛ جایی که صدها جوان نیمه برهنه و مست در حال تفریح هستند.
تگزاس : کلاه تگزاسی :
در این برنامه آنها به ایالت تگزاس در آمریکا سفر کردهاند. آنها برای سفر خودشان یک ماشین بدون سقف تهیه میکنند و با کلاه تگزاسی که مانند محلیها سرشان گذاشتهاند، در جادهها به راه میافتند.
وانت غول پیکر:
از آن جایی که پسر میداند که مامان همیشه از رانندگی کمی میترسد، تصمیم میگیرد برای تسلیم کردن مادرش به او پیشنهاد کند تا با یک ماشین غول پبکر با چرخهای بسیار بزرگ و قدرت ۱۸۰۰ اسب، رانندگی کند. پسر گمان میکند که مادر این بار تسلیم خواهد شد و توانایی رانندگی با این ماشین بزرگ را ندارد و به قول معروف «جا میزند»! اما گویا او این بار هم اشتباه میکرده است…
پارک آبی:
مادر و پسر در پارک آبی مانند ابرقهرمانها کارهای هیجانانگیزی را تجربه میکنند و پس از آن خودشان را به یک خوشگذرانی عصرانه مهمان میکنند؛ تفریح با موسیقی «وسترن» و بازی «chicken shit bingo».
تست دروغ سنج:
پسر همیشه از دوران نوجوانی و جوانی آدم خوشباوری نبوده و از آنجا که همیشه در بعضی مسائل برایش پرسشهای بیجواب و رازهایی وجود داشته، برای همین اینبار تصمیم گرفته تا مادرش را با یک دستگاه دروغسنج «پلی گراف» روبرو کند! البته او موفق میشود از برخی از اسرار قدیمی آگاه شود اما سرانجام برای بار چندم این مامان است که پیشدستی میکند…
درازشاخ تگزاس:
و اما نقطه اوج ماجراجویی در تگزاس که پسر برای مامان در نظرگرفته، روبرو شدن با درازشاخ تگزاسی است که به معنای واقعی کلمه برای او یک «سورپرایز» است. مامان به قدری از این قسمت سفر غافلگیر و هیجانزده شده که از فرط خوشحالی و شوق، بالا و پایین میپرد!…
ژاپن : در این قسمت از برنامهی دیدنی «زنده باد مامان» به ژاپن سفر میکنیم، جایی که «Baz» و مامان، ماجراجوییهای هیجانانگیز خودشان را در آن آغاز میکنند.
در این سفر آنها پس از امتحان کردن چند غذای محلی خیابانی، تنش و فشار واقعی زندگی در توکیو را احساس میکنند و در ادامه آنها به مناطق حومهی توکیو میرود.
منطقهی هاراجوکو، یکی از شیکترین و درخشانترین محلههای توکیو در ارتباط با دنیای مد است. در آنجا یکی از بهترین طراحان ژاپن یک پوشش ژاپنی برای مامان تهیه میکند.
در ادامهی برنامه پسر، مامان را به سوییتی در یکی از بهترین هتلهای توکیو به نام «Mandarin Oriental»، میبرد.
و سرانجام این برنامه با بازی «اسکرابل» مامان در برابر یک حریف جدی به پایان رسد.