طراح بازیهای رایانهای، تاد بی، هر شب کابوسهای روشن و واضحی رو میبینه که زندگی روزمرهاش رو دچار اختلال کرده.
در چند ماهه اخیر، کابوسهای وحشتناکی که دیده سبب شده حتی در زمان بیداری نیز توهم و ترس داشته باشه.
خیلی طول نمیکشه که قدرت تمیز بین واقعیت و خیال رو از دست میده.
یک زن شاغل ۳۹ ساله با اعتماد به نفس، پس از یک روز کاری به خانه میاد و یک لیوان نوشیدنی مینوشه و سپس مشغول به چرت زدن میشه.
وقتی از خواب بیدار میشه دنیای اطرافش متفاوت از قبل به نظرش میاد.
مردی که کنارشه رو دیگه نمیشناسه و صورتی رو که در آینه میبینه متعلق به یک زن ۶۲ ساله است.
یک جورایی انگار ۲۳ سال از عمرش رو فقط در یک چرت کوچک از دست داده.
بعد، هکتور وی ۳۵ ساله رو داریم که وسواس داره. وسواس اون برای کنترل اشیا دور و برشه که زندگی معمولیش رو مختل کرده.
تا اونجا که روزی این وسواس تمیزی و مرتب کردن سبب میشه متوجه ماشینی که به اون نزدیک میشه نشه.
اون تصادف میکنه. پس از اینکه از کما بیرون میاد مشکلش کاملا متفاوت میشه.
مردی که میخواست همه چیز اطرافش رو کنترل کنه، حالا با یک نشانگان تازه رو در روست:
اون دیگه حتی قادر نیست دست خودشو کنترل کنه.