خلاصه قسمت های جدال با یخ

 
قسمت 1 : در اولین قسمت از «جدال با یخ»: راننده‌ها ۶۰ هزار تن بار را به مقصد دروازه‌های میدان‌های نفتی شمال آلاسکا جا‌به‌جا می‌کنند. آن‌ها برای جا‌به‌جایی این محموله تنها ۱۲ هفته فرصت دارند. مسیر خطرناک میان «فربنکس» (Fairbanks) تا «ددهورس» (Deadhorse) در مدت ۱۲ هفته باید طی شود؛ مسیری از میان کوه‌های یخ و توندراهای یخ زده و اقیانوس منجمد شمالی.

آب و هوای غیرقابل‌پیش‌بینی و شرایط هوای برفی که قدرت دید راننده در آن بسیار پایین و نامناسب است دست به دست هم داده‌اند تا از این مسیر مرگ‌بار‌ترین و خطرناک‌ترین مسیر روی زمین را بسازند بنابراین رانندگانی که صلاحیت و توانایی انجام این سفر را داشته باشند محدود‌اند و برای همین هم تبلیغات زیادی برای جذب رانندگان باصلاحیت انجام شده. در این برنامه با دو تن از این رانندگان حرفه‌ای به نام‌های «هیو رولند» و «الکس دبوگورسکی» همراه هستیم.
 
 
قسمت 2 : در شمال آلاسکا فصل جدید رفت‌و‌آمد در جاده‌های یخی آغاز شده.

شرکت حمل‌و‌نقل «کارلایل» کمتر از سه ماه فرصت دارد تا ۲۰۰۰ کامیون بار را از «فربنکس» (Fairbanks) به «ددهورس» (Deadhorse) در میدان‌های نفتی «پرودوبی» (Prudhoe Bay) برساند.

طبیعت در این سرزمین‌ها بسیار بی‌رحم و خشن است و دمای هوا تا منفی ۵۵ درجه نیز می‌رسد

«لیزا کلی»، زن جوانی است که راننده‌ی یکی از این کامیون‌ها است. او با اینکه در این کار بی‌تجربه است اما قصد دارد تا شایستگی‌هایش را نشان دهد.

«جک جسی»، راننده‌ی بعدی است که برای دومین بار در فصل به این مسافرت می‌رود. او قرار است لوله‌هایی به طول ۴۰ متر و قطر ۸۵ سانتی‌متر را جا‌به‌جا کند.

«تیم فریمن»، راننده‌ی جوان و تازه کار دیگری است که مشغول دست‌و‌پنجه نرم کردن با بعضی مشکلات فنی است.
 
 
قسمت 3 : با به راه افتادن یک توفان عظیم، رفت‌و‌آمد در جاده‌های یخ‌زده، متوقف شده.

«جرج»، «تیم» و «لیزا» پناه گرفته‌اند و در این بوران تنها یک کامیون در جاده به چشم می‌خورد.

با توفان شدید این فصل، «جک جسی» در تلاش برای یافتن راهی برای خروج است، او در فاصله‌ی دویست و هفتاد و پنج کیلومتری شمال، در «ددهورس» گیر کرده است.

«هیو» و «الکس»، مسیر دوم خودشان را آغاز کرده‌اند.

در حالی که «الکس» با مشکلات مکانیکی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند، نداشتن آشنایی زیاد با کامیون‌های «کارلایل» برای او مشکل‌ساز می‌شود.

«جرج» و «تیم» در حالی به گذرگاه شیب‌دار و خطرناک «اتیگون» می‌رسند که هوا به شدت توفانی است.

پس از دو سال رانندگی برای «کارلایل»، این اولین مسافرت در جاده‌های یخی برای «لیزا» است و او با سرعت آهسته حرکت می‌کند و وقتی که به گذرگاه «آتیگون» می‌رسد، برف و بوران میزان دید را تقریبا به صفر کاهش داده‌اند. اما او با مشکلات به مراتب جدی‌تری نیز مواجه خواهد شد: پس از آنکه گذرگاه را پشت سر می‌گذارد، ماشین راهنمای خودش را از دست می‌دهد و مجبور می‌شود مسافرتش را به تنهایی در توفان سهمگین شمالگان ادامه دهد.
 
 
قسمت 4 : یک توفان زمستانی دیگر مقدار زیادی برف تازه با خود می‌آورد و حالا ۲۰ سانتی‌متر برف تازه‌ی پودری، جاده را پوشانده است. «جک»، راننده‌ای حرفه‌ای است که در شرایط بدتر از این هم تجربه‌ی رانندگی داشته، اما درست پشت سر او «لیزا» حرکت می‌کند که جوان و کم‌تجربه است. با وجود شرایط سخت، راننده‌ها می‌خواهند وقت و پول بیشتری هدر ندهند. آن‌ها ماموریتی در جنوب دارند و می‌خواهند حتی قبل از رسیدن برف‌روب‌ها وارد جاده شوند.

شرایط جاده‌ها خوب نیست و در سمت شمالی‌تر و در جاده‌های باربری در نزدیکی محلی به نام «اسلوپ مانتین»، شب گذشته توفان باعث برخوردهای خطرناکی شده و «بن کریسکوفسکی»، تلاش می‌کند کامیون‌ها را دوباره به جاده بازگرداند. بار کامیون‌ها لوله‌هایی به ارزش نیم میلیون دلار است. او باید هرچه سریع‌تر کار کند تا از به‌وجود آمدن ترافیک سنگین روی یخ جلوگیری کند. «هیو» و «الکس»، راننده‌های کانادایی، تلاش می‌کنند تا اولین سفر تنهایی خودشان را تجربه کنند. در این سفر «هیو» پیش می‌افتد و در حالی که او به «ددهورس» رسیده، «الکس» هنوز مشغول برطرف کردن نقص فنی کامیون‌اش است…
 
 
قسمت 5 : «لیزا کلی» برای این‌که برجسته ترین زن در میان راننده‌‌های بارهای سنگین تبدیل شود، تصمیم گرفته قطعات عظیم ۲۴ متری سکوی نفتی را از روی اقیانوس منجمد شمالی عبور دهد. او پیش از راه افتادن، برای بار زدن به زمان بیشتری نیاز دارد اما تنها ۱۲ دقیقه برای انجام این کار فرصت دارد…«لیزا» سفر سختی پیش رو دارد: اوباید مسافت بیشتر از ۹۰۰ کیلومتر را از میان رشته کوه‌های «بروکس» طی کند، آن هم با شرایط وزش باد شدید در «نورت اسلوپ» و هم‌چنین عبور از روی قسمت‌های یخ‌زده‌ی اقیانوس منجمد شمالی. اما «هیو رولند» که به «خرس قطبی» مشهور شده به دنبال لقبی بزرگتر است و می‌خواهد به عنوان استاد تمام جاده‌های یخی شمال آمریکا شناخته شود. البته رقیب او، «الکس دباگورگسکی» پا به پای او در این رقابت پیش می‌آید. در یک مسیر سخت ۸۰۴ کیلومتری از «فربنکس» تا سواحل اقیانوس منجمد شمالی، «هیو» و «الکس» با هم مسابقه می‌دهند. اما در این میان «تیم فریمن» هم تصمیم گرفته با هدفی بالاتر از آن دو این فصل را به پایان برساند…
 
 
قسمت 6 : این هفته در «جدال با یخ» شاهد جدال رانندگان حرفه‌ای با جاده‌های یخی برای رسیدن به «پرودو» پیش از شروع توفان شدید خواهیم بود. پس از توفان شب گذشته و با وجود آنکه وضعیت آب و هوا توفانی پیش‌بینی شده، اما «تیم» و «جرج» تصمیم گرفته‌اند به راه خود ادامه دهند. در ادامه ۴۰ کیلومتر آن‌طرف‌تر از «ددهورس» آن‌ها مجبور می‌شوند مستقیما از میان توفان عبور کنند. آنها مجبور هستند با وجود بارش برف شدید برای داشتن ایمنی، از مسیری موسوم به «خندق برفی» عبور کنند. «لیزا» هم به همین شکل می‌خواهد با وجود بارش شدید برف به مسیر خود ادامه دهد تا در «پرودو» شوهرش را ببیند اما مجبور می‌شود در «کلدفوت» توقف کند چون جاده‌ی شمالی بسته است. «هیو»، «پرودو» را همراه با شریک زندگی‌اش- «فیل»- به مقصد شمال ترک می‌کند. آنها سرانجام موفق می‌شوند با وجود ابر و مه یخی، از مسیر عبور کنند و در بالای گذرگاه «آتیگان» با درست کردن کباب گوشت گوزن در هوای برفی جشن بگیرند…

 
 

قسمت 7 : این هفته در «جدال با یخ» شاهد جدال رانندگان حرفه‌ای با جاده‌های یخی برای رسیدن به «پرودو» پیش از شروع توفان شدید خواهیم بود. پس از توفان شب گذشته و با وجود آنکه وضعیت آب و هوا توفانی پیش‌بینی شده، اما «تیم» و «جرج» تصمیم گرفته‌اند به راه خود ادامه دهند. در ادامه ۴۰ کیلومتر آن‌طرف‌تر از «ددهورس» آن‌ها مجبور می‌شوند مستقیما از میان توفان عبور کنند. آنها مجبور هستند با وجود بارش برف شدید برای داشتن ایمنی، از مسیری موسوم به «خندق برفی» عبور کنند. «لیزا» هم به همین شکل می‌خواهد با وجود بارش شدید برف به مسیر خود ادامه دهد تا در «پرودو» شوهرش را ببیند اما مجبور می‌شود در «کلدفوت» توقف کند چون جاده‌ی شمالی بسته است. «هیو»، «پرودو» را همراه با شریک زندگی‌اش- «فیل»- به مقصد شمال ترک می‌کند. آنها سرانجام موفق می‌شوند با وجود ابر و مه یخی، از مسیر عبور کنند و در بالای گذرگاه «آتیگان» با درست کردن کباب گوشت گوزن در هوای برفی جشن بگیرند…
 
 

قسمت 8 : شرایط آب‌و‌هوایی غیرقابل پیش‌بینی در شمال «اسلوپ»، باعث شده گذرگاه «آتیگون» خطرناک‌تر از همیشه باشد. بارش برف و ترکیب آن با هوای گرم‌تر، بیشتر از همیشه این معبر خطرناک را به یک گذرگاه لغزنده تبدیل کرده و در همین حال خطر ریزش بهمن نیز وجود دارد. «جک جسی» در حالی که خطرناک‌ترین محموله‌ی این فصل خودش را حمل می‌کند به راه می‌افتد. او دو مخزن به وزن ۲۳ تن و با ارزش ۳۰۰ هزار دلار جا‌به‌جا می‌کند که یک چالش واقعی است. «جک» برای این کار از دوست صمیمی‌اش که یک راننده‌ی حرفه‌ای ماشین‌های سنگین است درخواست کمک ‌می‌کند. اما فاجعه‌ی واقعی وقتی پیش می‌آید که یکی از تانکرها از روی لیفتراک می‌لغزد و روی زمین ‌می‌افتد. آیا حالا ماموریت آنها پیش از آنکه حتی آغاز شده باشد، به پایان رسیده؟ در ادامه «الکس» و «هیو» به طور اتفاقی در «کلدفوت» دیدار می‌کنند. «هیو» یک بار بیشتر حمل کرده و «الکس» می‌خواهد به او برسد. او اولین کسی است که به مقصد «ددهورس» از دروازه عبور می‌کند اما به شکلی غیرمنتظره هنگامی که یک راننده‌ی دیگر تلاش می‌کند از او سبقت بگیرد، در گذرگاه آتیگون به دردسر می‌افتد.
 
 

قسمت 9 : در این قسمت «تای» تلاش می‌کند عفونت پوستی شدید یک اسب را درمان کند در حالی که «ایمی» متمرکز است بر اینکه چگونه می‌توان احساسات حیوانات را درک کرد.

در همین حال زانوی «جک» در سواری آسیب دیده و دچار التهاب مفصل شده و از این موضوع برای توجیه عدم تمایلش به سواری استفاده می‌کند اما «تیم» متوجه شده «جک» در تلاش است تا با بازنشستگی اسبی که مورد اعتمادش بود، کنار بیاید.

«لو» و «جرجی» درباره‌ی درس‌های سوارکاری «کیتی» با همدیگر تفاهم ندارند، اما به عنوان مادر و دختر اوقات خوبی را می‌گذرانند به خصوص وقتی که «جرجی» فاش می‌کند که از اینکه «استفن» تابستان را با پدرش گذرانده ناراحت است… در ادامه «لو» به او قول می‌دهد او و «جرجی» به بهترین شکل از همدیگر جدا خواهند شد.

 
 
قسمت 10 : تنها دو هفته به پایان فصل باقی مانده و در این فرصت همه‌ی راننده‌ها باید کامیون‌هایشان را به میدان‌های نفتی رسانده باشند.

«هیو رولند» از «کلدفوت» به همراه راننده‌ی مربی‌اش، «فیل کروم»، کاروانی به سمت شمال به‌راه انداخته. اما یک گوزن کوچک و آهسته، باعث کندی حرکت آن‌ها شده و این موضوع «هیو» را عصبانی کرده. «فیل» اجازه می‌دهد تا در گذرگاه خطرناک و صعب‌العبور «آتیگون»، «هیو» هدایت را به عهده بگیرد اما رانندگی شتاب‌زده‌ی او باعث می‌شود کامیون او در مسیر شیب‌دار بچرخد؛ جایی که کوچکترین لغزشی بسیار خطرناک خواهد بود…
 
 
قسمت 11 :
 
 
قسمت 12 : این فصل از «جدال با یخ» در آلاسکا رو به پایان است و برای راننده‌های یخ تنها چند سفر دیگر باقی مانده است. برای ترمزهای تریلر «لیزا کلی» مشکلی پیش آمده. او برای درآمد بیشتر، باید محموله‌های بیشتری جا‌به‌جا کند و محموله‌ی بعدی او کامیونی پر از مواد منفجره است. «لیزا» تا پیش از این، چنین تجربه‌ای نداشته است.

در ادامه «لیزا» هنگام رسیدن به «دالتون» بار دیگر دچار مشکل شده و در ادامه‌ی راه هم با بارش شدید برف روبرو می‌شود…
 
 
قسمت 13 : این هفته شاهد ۷۲ ساعت آخر برنامه ی «جدال با یخ» خواهیم بود. این بار راننده ی افسانه ای، «جورج اسپیر» در کارش ترقی می کند و «لیزا» مسافت بیش از ۴۰۰ مایل را بدون وقفه طی می کند. همچنین شاهد آخرین رقابت میان «الکس» و «هیو» ملقب به خرس قطبی خواهیم بود. در ادامه این بار خرس های قطبی واقعی مسیر حرکت «جک جسی» را مسدود می کنند و در «نورت سلوپ» تریلر «لیزا» با مشکل روبرو شده و ترمزهایش از کار افتاده… او تسلیم نمی شود و به مسیرش ادامه می دهد اما در ۳۸۶ کیلومتری شمال دالتن به سمت جنوب از بالاترین نقطه‌ی گذرگاه «اتیگان» عبور می‌کند و هنگام پایین رفتن در حالی که ترمز ندارد با چند پیچ تند و شیب‌دار روبرو می‌شود…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *