خلاصه قسمت های فصل 4 خانواده کلاین

فصل چهارم :
 
قسمت 1 – شیرجه عمیق : برای خانواده کلاین این هفته، هفته‌ی خیلی سخت و شلوغی در پیش دارند. جن شغلش را تغییر داده و باید شیفت کاری‌اش را در بیمارستان انجام دهد و از طرف دیگر بیل هم دارد کارهای مربوط به خانه‌ی جدیدشان را دنبال می‌کند، مثلا او تصمیم گرفته تا در کارهای مربوط به نصب استخر جدید کمک کند! اما آیا او از عهده‌ی این کار بر‌می‌آید یا برعکس همه‌ی کارها را خراب می‌کند؟ خانواده‌ی کلاین چگونه این هفته‌ی پرمشغله و سخت را پشت سر خواهد گذاشت؟

 
قسمت 2 – مطابق با خواسته های ما : در این قسمت خانواده‌ی کلاین همچنان مشغول کارهای مربوط به خانه‌ی جدیدشان هستند. از طرف دیگر بیل و جن می‌خواهند درباره‌ی یک موضوع مهم با هم صحبت کنند! موضوع این است که بیل به یک ماشین جدید احتیاج دارد. اما ماشینی که بیل دوست دارد بخرد باید اسپرت و سریع باشد اما در عین حال ایمنی خوبی هم داشته باشد. نکته‌ی دیگر این است که خانواده‌ی کلاین هم بتواند از نظر مالی از عهده‌ی هزینه‌ی آن برآید. اما آیا بیل و جین در این موضوع با هم به توافق می‌رسند؟ در ادامه شاهد سفر آنها به آتلانتا خواهیم بود…
 
قسمت 3 – گام نهایی : این هفته مادر جن به هیوستون آمده تا جن و بیل را ببیند و از همه مهمتر اینکه تولد دخترش را جشن بگیرد! اما قبل از جشن تولد و هر چیز دیگری خانم و آقای کلاین دوست دارند تا کارهایی را که «میگول» روی خانه‌ی جدیدشان انجام داده به مادر جن نشان دهند. بیننده‌ی این قسمت باشید تا ببینیم که بیل برای تولد جن چه سورپرایزی دارد…

 
قسمت 4 – تا سه نشه، بازی نشه؟ : آخرین باری که جن و بیل را دیدیم، مشغول معالجات باروی بودند که نتیجه غم انگیزی داشت. آنها که مصمم برای شروع دوباره هستند، داروهایشان را عوض کرده و سومین دوره قرص و تزریقات را شروع کرده اند که به معنای افزایش تولید تخمک در جن است. اما قبل از فهمیدن این موضوع، بیل و جن برای در آوردن تخمکها به لس آنجلس می روند. وجود دو تخمک بالغ، خبر خوبیست که شانس لقاح را برای این زوج بالا می برد. در لس آنجلس، بیل و جن دستخوش احساسات می شوند. آنها خیلی هیجان زده اند اما در عین حال مضطرب هم هستند، امیدوار اما نگران. با توجه به اینکه هر دو با چالش های زیادی بزرگ شده اند ، خیلی سخت است که مطمئن و آسوده خاطر باشند. بالاخره روز موعود فرا میرسد و آماده معالجه می شوند. آیا برداشت تخمک موفقیت آمیز خواهد بود و یا اینکه دوباره به خانه اول بر میگردند؟

 
قسمت 5 – هورا هالیوود : جن و بیل بعد از شکستی تلخ و انجام چهارمین دروه معالجات باروری، در کمال نگرانی و دلهره منتظر تماس دکتر بوستانی فر هستند تا نتیجه آزمایشهای اخیرشان را به آنها بدهد و بگوید آیا نیازی هست که دوباره به لس آنجلس بروند. با شنیدن خبر اطمینیان بخش دکتر، آنها به شهر فرشتگان بر میگردند. آنها اینبار تصمیم دارند که با آرامش و کمی آرامتر کارها را انجام دهند. آنها یک روز زودتر به لس آنجلس می روند و این فرصت خوبی است که در شهر بگردند، از تئاتر چینی گرامن لذت ببرند و یک تور با اتوبوس در هالیوود داشته باشند. روز بعد به مطب دکتر می روند و در آنجا با خبر می شوند که تخمک های جن به خوبی اما با سرعتی کمتر از آنچه انتظار میرفت، رشد میکنند. قرار آنها یک مسافرت کوتاه و انجام سریع معالجات و بازگشت به هیوستون بود، ولی حالا باید کمی صبر کنند، و چند روزی آنجا بمانند تا برداشت تخمک امکان پذیر شود. برای آرام نگاه داشتن جن، بیل تصمیم می گیرد که کمی سرگرمش کند، او یک ماشین اسپورت رویایی اجاره میکند و جن را برای یک شام رومانیک به ساحل می برد. همزمان با غروب خورشید بر فراز آبها، بیل و جن به سلامتی هر چیزی که در انتظار آنهاست و نامطمئن از اتفاقهای آینده می نوشند.

 
قسمت 6 – آیا امروز، روز عشاقه؟ : زوج کوچک ما هنوز هم در لس آنجلس هستند و در هوای دلپذیر آفتابی و گرم منتظر آماده شدن تخمک های جن و انجام عمل برداشت آنها هستند. آنها برای یک معاینه سریع به ملاقات دکتر بوستانی فر می روند و در آنجا متوجه می شوند که هنوز چند روز دیگر هم برای رسیدن به وضعیت مناسب، لازم است. جن و بیل برای چنین سفر طولانی چمدان نبسته بودند. بجای نشستن در هتل، تصمیم میگیرند که کمی به گشت و گذار بپردازند، و روزشان را در ساحل ونیز بگذرانند، کمی خرید کنند، از دیدن اقیانوس لذت ببرند و یک کلاه آفتابی شیک برای جن بخرند. بالاخره روز موعود برای بیل و جن فرا می رسد و برای برداشت تخمک پیش دکتر بوستانی فر می روند. بعد از تلاش های ناموفق گذشته، هیجان و نگرانی آنها خیلی زیاد است. عمل جراحی طولانی و سخت است و برای جن خیلی درد آورد و پر اضطراب است. بیل درمانده و نگران جن است. آیا آنها اینبار موفق میشوند که تخمکی که بارور بشود، به دست بیاورند؟ و آیا دست خالی و با قلبی شکسته به هیوستون باز می گردند؟
 
قسمت 7 – خانواده همسر وارد می شوند : تعطیلات آخر هفته است، در حالیکه جن در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان کشیک است، بیل با یکی از دوستان و دو پسرش مشغول چند کار خیرخواهانه هستند. آنها به یک فروشگاه عمده فروشی می روند و تا جاییکه ماشین جن جا دارد، آن را از خواربار پر میکنند و به بانک غذایی هیوستون می برند. و در آخر، چیزهای اهدا شده را قبل از رساندن به خانواده های نیازمند، بررسی میکنند. کار بیل مدت زیادی طول خواهد کشید و جودی و دیو قبل از برگشتن او می رسند. با توجه به اینکه پدر و مادر جن به زودی برای همیشه به هیوستون می آیند و مشغول بسته بندی وسایل شان هستند، جودی از خانه برای جن یک جعبه یادگاری آورده است و آن را باز میکند. این جعبه پر از جوایز جن، تکه های بریده شده روزنامه، عکسهای قدیمی و چند سورپرایز دیگر است. وقتی بیل به خانه بر میگردد، پدر و ماد جن تصمیم می گیرند که وضعیت ساخت خانه جدید را ببینند. جودی و دیو تا زمان مستقر شدن کامل به جایی برای زندگی در هیوستون احتیاج دارند، اما سوال مهم اینست: کجا؟ بیل به پدر و مادر جن پیشنهاد میدهد که در طول این مدت مهمان آنها باشند، اما آیا خانه جدید جای کافی برای آنها دارد؟

 
قسمت 8 – یی ها : با بودن جودی و دیو این بهترین موقعیت برای رفتن به مسابقات گاوبازی رودیو هیوستون است. آنها میتوانند جشنها را ببینند ، کمی خرید کنند ، بیل هم بالاخره دلی به دریا می زند و یک کلاه کابوی تگزاسی اصل می خرد. روز بعد، بیل و جن باید کارهایی که از قبل برنامه ریزی کرده بودند را انجام بدهند. در حالیکه جن تمام روز سرکار است ، بیل و دیو مگی را برای عقیم کردن و کار گذاشتن میکروچیپ به دامپزشکی می برند. بعد از آن برای خوردن صبحانه دنبال جودی می روند و فرصت خوبی است که با هم در مورد بعضی مسائل مهم فروشگاه وسایل حیوانات خانگی که قرار است بعد از آمدن پدر ومادر جن به هیوستون باز کنند، و بخصوص اسم کار جدیدشان صحبت کنند. بالاخره بعد از کلی بحث و صحبت، بیل، دیو و جودی بر سر یک اسم به توافق می رسند و امیدوارند که جن هم از آن خوشش بیاید. بیل و دیو، مگی را از دامپزشکی بر میدارند و جن هم برای دوخت یک لباس جدید کار، به ملاقات کلوئه دائو طراح مد می رود. قسمت جالب ماجرا زمانی شروع می شود که بیل، جن و دیو تلاش می کنند مگی و راکی را برای گرقتن عکسی که قرار است آرم مغازه جدید بشود، نگه دارند. آنها تازه می فهمند که چقدر مجبور کردن دو سگ به خندیدن جلوی دوربین سخت است.

 
قسمت 9 – تلاشی دیگر برای باروری موفق : زمانیکه جن در حال آماده شدن و شروع یک روز طولانی کاری در بخش مراقبت های ویژه نوزادان است، بیل خواب آلود به او یاد آوری میکند که آنها باید بعد از تمام شدن کار جن، مستقیم به فرودگاه بروند. بنظر می رسد که داروهای باروری جن فولیکول های تخمدان های او را آماده و تخمک های جدید بوجود آمده اند، و باید هر چه سریعتر برای برداشت آنها به لس آنجلس بروند. این خبر خوبیست، اما به این معنا هم هست که جن در ناحیه شکمی احساس درد دارد. او برای دانستن برنامه شیفت کاری اش، راهروهای طولانی بیمارستان اطفال تگزاس را با اسکوترش طی میکند. و در پایان این روز شلوغ، به خانه بر میگردد، وسایلش را جمع می کند و برای انجام لقاح مصنوعی به لس آنجلس می روند. در آنجا، آنها متخصص باروری خود، دکتر بوستانی فر را می بینند و با خبر می شوند که تخمدانهای جن بالغ و زمان برای عمل جراحی مناسب است. بیل راهروهای بخش عمل را در انتظار به پایان رسیدن یک عمل طولانی دیگر قدم میزند. ریسک عمل بسیار بالاست. آنها تا حالا یک عمل موفق و یک عمل ناموفق داشته اند. اگر این بار موفق بشوند که چند تخمک دیگر استخراج کنند، دیگر به عملهای بعدی نیازی نیست. آیا تخمکهای جن با موفقیت برداشت می شوند؟ اگر همه چیز خوب پیش برود، جنین های مناسبی به دست می آید که در رحم جایگزین گذاشته خواهند شد اما در غیر این صورت او باید در چند هفته آینده باز هم چند تا از این عملهای پر درد خطرناک را انجام دهد.

 
قسمت 10 – دکتر آرنولد به واشنگتن می رود : در این قسمت، خانم و آقای کلاین برای بازدید شهر و مذاکره با یک نماینده کنگره به واشنگتن دی. سی. می روند. اما قبل از رفتن، جن باید پیش طراح مد، کلوئه دائو برود و آخرین پرو لباسش را انجام دهد. او میخواهد وقتی که با بیل برای کنفرانس آموزش پزشکی مبتنی بر شبیه سازی به واشنگتن میرود، از نظر ظاهری حرفه ای بنظر بیاید و احساس اطمینان داشته باشد. جن نه تنها باید در این کنفرانس سخنرانی مهمی بکند بلکه باید با یکی از اعضای کنگره جلسه ای داشته باشد و در مورد اختصاص هزینه برای آموزش بر اساس شبیه سازی مذاکره کند. قبل از سخنرانی، بیل برای اولین بار لباس جن را می بیند. او که از زیبایی و حرفه ای بودن جن تحت تاثیر قرار گرفته، مطمئن است که سخنرانی همسرش البته اگر پاور پوینت هایش همه چیز را بهم نزنند، عالی پیش خواهد رفت. بعد از تمام شدن سخنرانی، جن برای یک تور بازدید از جاهای افسانه ای واشنگتن دی. سی. به بیل ملحق می شود. آنها وقت خود را در بنای یادبود لینکلن، کاخ سفید و صرف شام در کپیتول گریل معروف میگذرانند و خود را در تاریخ و سیاست غرق می کنند. روز بعد، روز مهمی است: روز ملاقات جن با نماینده تگزاس، چارلز گنزالس. بیل جن را برای حمایت همراهی می کند اما نهایتا همه چیز به جن بستگی دارد که با شخصیت جذاب و دانشش درباره شبیه سازی بتواند نظر عضو کنگره را جلب کند. تمام این ماجراجویی یک تجربه کاملا جدید و محک قدرت آنها در ایفای یک نفش مهم در واشنگتن است.
 
قسمت 11 – سالگرد ازدواج و بیگ اپل : بیل و جن سومین سالگرد ازدواجشان را در نیویورک جشن می گیرند و هر دو سورپرایزهای زیادی دارند. هر دوی آنها یک روز را برای خوشحال و لوس کردن آن یکی اختصاص میدهند و بیل این کار را با یک ماسک پوست، جواهری زیبا، یک قایق سواری با مزه و شام در یکی از رمانتیک ترین رستورانهای شهر شروع میکند. جن هم در جواب، بیل را به یک آرایشگاه قدیمی می برد، برایش سیگارهای خیلی خوب می گیرد و حتی به پخت یک غذای خوشمزه در یک رستوران کلاسیک ایتالیایی مهمان می کند. اما هنوز سورپرایز آخر بیل که هوش از سر جن می برد، باقی مانده است!

 
قسمت 12 – تاخیر در کارهای خانه جدید : در حالیکه جن یک شب شلوغ دیگری را بخش مراقبتهای ویژه نوزادان می گذراند، بیل به دیدار میگوئل در خانه جدید میرود تا برای اولین بار خانه را با برق و چراغهای روشن ببیند. میگوئل آشپزخانه، اتاق تلویزیون و اتاق بچه جایی که بیل چند لحظه ای در آنجا مکث و به پدر شدن فکر میکند را به او نشان میدهد. اما این لحظه جادویی، زمانیکه از میگوئل در مورد تمام شدن کارها و اسباب کشی به خانه جدیدشان می پرسد، بهم می خورد. او متوجه می شود که هنوز چند هفته تا نقل مکان به خانه شان باقی مانده و این موضوع با توجه به اینکه قرارداد خانه اجاره ایشان رو به پایان است، مشکل بزرگیست. آنها برای اینکه میگوئل را مجبور کنند سریعتر کار کند، تصمیم میگیرند یک روز را به انجام کارهای نیمه تمام اختصاص بدهند. بیل به فروشگاه لوازم صوتی، تصویری می رود و سعی میکند بهترین اسباب بازیها را برای اتاق تلویزیون بخرد. (این یکی از آن محدوه هاییست که جن همه چیز را به تخصص بیل می سپارد). بعد از آن، به فروشگاه لوازم خانگی می روند و آخرین انتخاب هایشان شامل اجاق گاز، وسایل برقی پر قدرت آشپزخانه و فر دو در فرانسوی، میکنند. جن ناگهان احساس میکند که باید بیشتر آشپزی کند. روز بعد، بیل نگران و دلخور از برنامه کاری خانه و مشکلاتی که از تمام نشدن به موقع کارها پیش می آید، است. جن که متوجه اضطراب و نگرانی او است، پیشنهاد میدهد که برای گذراندن روزشان به ساحل گالوستون بروند. این تفریح کوتاه شاید مشکلات آنها را حل نکند، اما به آنها یادآوری میکند که در کنار هم تحمل مشکلات آسانتراست.

 
قسمت 13 – بازی جور شدن : معمولا در زندگی خانواده کلاین ، روزهای آرام و بی اتفاق به سختی پیدا می شه، اما وجود دو اتفاق مهم در عرض یک هفته هم کمی نادر است. بیل و جن برای سخنرانی در یک مدرسه ابتدایی دعوت شده اند. و از آنها خواسته شده که درباره موضوعی که خیلی برایشان قابل لمس است صحبت کنند: تمسخر. بیل خاطرات درد آوری از مسخره شدن بخاطر کوچکتر از بقیه بودن رو بخاطر می آورد. این یک سخنرانی متاثر کننده است و واقعا روی بچه ها اثر میگذارد و از آنطرف هم دیدن بچه ها برای این زوج یادآور اشتیاق داشتن خانواده است. و جالب اینجا است که برای داشتن خانواده، باید قدم بعدی را بردارند… بیل و جن تماس تلفنی که مدتها منتظرش بودند رو دریافت می کنند. زمان ملاقات با صاحب رحم جایگزین فرا رسیده است. این همان زنی است که ممکن است بچه آنها رو در رحمش نگه داری کند. مسلما اضطراب زیادی حکمفرماست. با وجودیکه آنها نهایت وسواس رو در انتخابشان بخرج داده اند، اما آیا این زن با مشخصاتی که ارائه داده، کاملا مطابقت دارد؟ آیا او و همسرش حس اعتماد و اطمینان را در بیل و جن بوجود خواهند آورد؟ زمان برای مهمترین تصمیم زندگی خانم و آقای کلاین فرا رسیده.

 
قسمت 14 – به امید دیدار : از آنجاییکه خانه جدید بیل و جن رو به اتمام است، آنها تصمیم می گیرند که با طراح داخلی شهرشان، مایکل استریبلینگ ملاقات کنند. جن و مایکل از همان اول حسابی با هم جور می شوند و به نظر می رسد که بیل چندان نقش مهمی در تصمیمات ندارد. اما مشکلی نیست، چون بیل قرار است که با دوست قدیمی خودش، دیو به یک سفر کمپینگ برود. زمانیکه بیل در گاراژ مشغول برداشتن لیست وسایل مورد نیاز کمپینگش است، جن پیشش می آید و به او در مورد سوسمارهای پارک ملی، جایی که بیل قراراست برود، هشدار میدهد. بیل به نگرانی او می خندد ولی باز هم قول می دهد که غذای سوسمارها نشود. در حالیکه بیل و دیودر تلاش برای برپا کردن چادر بزرگشان در محدوده کمپ هستند، جن و مایکل در خانه جدید بدنبال ایده های جدید، هستند. در حین خرید، مایکل از سلیقه طراحی جن آگاه می شود و سعی میکند که کمی او را از محیط امن همیشگی اش، بیرون بکشد.
بیل و دیو تصمیم می گیرند که در پارک گشت و گذاری بکنند و از حیات وحش آنجا دیدن کنند. جن در مورد سوسمارها، شوخی نمی کرد. اصلا خندیدن از آنها در جاییکه فقط چند متر با آدم فاصله دارند، کار آسانی نیست.
روز بعد، جن و مایکل به فروشگاه پارچه فروشی که مدلهای فراوانش انتخاب را مشکل میکند، سر میزنند و همزمان، بیل و دیو تصمیم می گیرند با دوچرخه هایشان که خیلی هم مجهز نیست به دوچرخه سواری بروند. آیا ماجراجویی های این زوج، آنطوری که انتظارش را دارند، پیش می رود؟

 
قسمت 15 – عمو بیل : در حالیکه جن روز دیگری را در بخش مراقبت های ویژه نوزادان برای نجات یک نوزاد با مشکل قلبی میگذراند، بیل هم روزش را با سر و کله زدن با مشکل بزرگ خودش، یعنی خانه جدید می گذراند. او به دیدار میگوئل معمار خانه شان می رود تا از روند کارها با خبر شود و در آنجا متوجه می شود تا اولین تاریخ ممکن برای آمدن به خانه جدید باز هم هفته ها مانده است. با توجه به اینکه جودی و دیو پدر و مادر جن، آماده نقل مکان به هیوستون هستند، وقت آنها بسیار تنگ است. بعد از آن، بیل باید به همراه طراح داخلی خانه، مایکل، برای خرید قالیچه برود. اما آیا سلیقه آنها یکی است و یا با هم اختلاف سلیقه دارند؟ روز بعد، جن و بیل برای دیدار با خانواده بیل به فلوریدا می روند. آنها در مراسم فارق التحصیلی پدر بیل و دریافت مدرک فوق لیسانس او شرکت میکنند و بعد از آن هم با جدیدترین عضو خانواده کلاین، برادر زاده تازه بدنیا آمده بیل، رایلی، آشنا می شوند. گذراندن وقت با نوزاد خانواده دوباره میل پدر و مادر شدن آنها را تشدید می کند. در آخرین روز اقامتشان در فلوریدا، آنها برای کمک به جودی و دیو برای بستن وسایلشان به اورلاندو می روند. چه بیل و جن آماده باشند و چه نباشند، جودی و دیو عازم هیوستون هستند و بهتر است که جایی برای ورود داشته باشند. فرصت بسیار کم و هنوز خیلی از کارهای خانه باقی مانده است.
 
قسمت 17 – آیا مادرها از همه بهتر میدانند؟ : جودی مادر جن، بعد از جمع کردن و بسته بندی وسایل خانه خودش، برای کمک به بیل و جن به هیوستون آماده تا وسایلشان را در خانه اجاره ای جمع کنند. موعد خانه شان دیگر تمام شده و یک خانواده جدید آماده اسباب کشی به اینجا هستند. اما آیا خانه جدید قبل از رفتن از اینجا آماده خواهد شد؟ همانطور که آنها مشغول بسته بندی وسایل خود هستند، مایکل برای نشان دادن طرحهای داخلی خانه جدید، به آنجا می آید. اما او خیلی خوب میداند که باید اول از همه دل جودی محافظه کار و سرسخت را بدست بیاورد. اگر مایکل و جودی با هم به توافق نرسند، جن بین آنها گیر می افتد و میماند که به چه کسی گوش کند؛ طراح حرفه ای یا مادرش!
با تمام شدن بسته بندی همه وسایل در خانه اجاره ای، بیل و مایکل به همراه بقیه به خانه جدید می روند و همه وسایلشان را در گاراژ بزرگ جدیدشان جا می دهند. زمانیکه بیل پیشرفت کارهای خانه را به مایکل نشان میدهد، متوجه میشود که میگوئل اتاق خوابشان را اشتباه رنگ زده است. با توجه به عقب بودن از برنامه های خانه، این فاجعه را چگونه حل می کنند؟
 
قسمت 17 – جایی به اسم خانه وجود ندارد : بیل و جن مدتی است که در هتل زندگی می کنند اما همزمان در تلاش برای پیدا کردن یک خانه موقت مناسب هستند که تا قبل از کامل شدن خانه شان در آنجا زندگی کنند. آنها حسابی زیر فشارند زیرا امروز، ساکنین جدید هیوستون، یعنی پدر و مادر جن از فلوریدا می رسند. با از بین رفتن همه گزینه ها، بیل آخرین تلاش خود را برای اجاره یک آپارتمان در مجتمعی مسکونی امتحان می کند. شانس با او یاری میکند وموفق می شود یک آپارتمان دو خوابه را که مشتریان قبلی نخواسته اند،‌ را بگیرد. او با دیو و جودی تماس میگیرد و به آنها خبر میدهد که کامیونهای وسایلشان را کجا ببرند. همزمان که بیل، جودی و دیو مشغول جا دادن وسایل هستند، جن هم یک روز کاری دیگر را در بیمارستان میگذراند. روزی که با یک شیفت معمولی همیشگی شروع شد، با خوردن زنگ وضعیت قرمز به یک روز خیلی حساس تبدیل می شود . جن و همکارانش سراسیمه برای رسیدگی به وضعیت این طرف و آن طرف می روند. بعد از کار، جن خسته به آپارتمان می آید وخانه جدید را می بیند. با وجود چهار آدم بزرگ و پنج سگ، این خانه کاملا آماده انفجار است. روز بعد، چهارم جولای و تعطیل است، خانم و آقای کلاین و پدر و مادر جن اول برای دیدن خانه جدید و پیشرفت کارها به آنجا سر میزنند و بعد از آن برای دیدن آتش بازی در ساحل، به گالوستون می روند.
همه چیز تا حدودی درست شده است. پدر و مادر جن اینجا هستند و دیگر لازم نیست با یک چمدان به اینطرف و آنطرف بروند. مشکل فقط زمان است که باید تا رفتن به خانه خودشان، بگذرد.
 
قسمت 18 – مبهوتم کن : یک روز دیگر برای بیل، جن، دیو، جودی و پنج سگشان در آپارتمان اجاره ای آغاز می شود. بیل حسابی هیجانزده است تا وب سایت جدید فروشگاه وسایل حیوانات، کارجدیدی که قرارست با هم را بیندازند، را به جن نشان بدهد. اگر خانه جدیدشان هم مثل این وب سایت آماده بود، دیگر هیچ غمی نداشتند. آنها هنوز هم امیدوارند اما تا زمانی که در این آپارتمان کوچک گیر افتاده اند، هر لحظه امکان بوجود آمدن تنشی هست. پس، جن پیشنهاد میدهد که بعد از برگشتن از شیفت ۳۶ ساعته اش، چهارتایی با هم بیرون بروند و کمی خوش بگذرانند تا این نگرانیها برطرف شود. بعد از آن، بیل با به امید اینکه کمی به جودی و دیو انگیزه بدهد و سرحالشان نگه دارد، درباره وضعیت فروشگاه حیوانات خانگی مشورت میکند. و در همین احوال، شام آرام جن در بخش مراقبت های ویژه نوزادان با به صدا در آمدن آژیر وضعیت قرمز، کاملا بهم می خورد. او با عجله سراغ نوزاد نارسی که لوله های دستگاه تنفسش بیرون آمده اند، می رود. آیا عکس العمل سریع جن و تیم پزشکی اطفال، می تواند وضعیت بوجود آمده را درست کند؟ روز بعد بیل به خانه جدید می رود و سعی میکند که بالاخره جوابی از میگوئل بگیرد. با نگاهی به اطراف متوجه می شود که هنوز خیلی کارهای ناتمام باقی مانده است. زمان اسباب کشی به خانه جدید خیلی دور بنظر می رسد. پس از تمام شدن شیفت جن، خانواده برای بولینگ بیرون می روند. آیا میتوانند کفش شماره پای جن پیدا کنند؟ آیا بیل میتواند توپی را پیدا کند که انگشتهای سوسیسی اش در سوراخهای آن جا بشود؟ و وقتی که به دو تیم تقسیم می شوند (جن و دیو مقابل بیل و جودی)، آیا این رقابت دوستانه باعث می شود که کمی آرامش پیدا کنند و دوباره از بودن با یکدیگر لذت ببرند؟
 
قسمت 19 – کمی پرسش و پاسخ : در این قسمت ویژه، خانواده کلاین به پرسش های کوچک و بزرگ بینندگان پاسخ میدهند. سوالاتی از قبیل اینکه راه مودبانه برخورد با یک آدم کوچک چیست؟ یا اینکه دلشان چند بچه میخواهد و آیا اسم بچه رو هم انتخاب کرده اند؟ ما برای داشتن دیدی عمیقتر و واضحتر از اتفاقات زمان فیلمبرداری ۴ فصل گذشته، نشان دادن پستی ها و بلندیهای ساخت یک شوی تلویزیونی و حتی در مورد زندگی آنها، عشقشان و فکرهایشان در طول برنامه، به پشت صحنه ها سری می زنیم.
زوج کلاین، از میان صدها سوالی که از طرف بیننده ها فرستاده شده بود، بهترینشان رو انتخاب کرده اند و الان زمان شنیدن پاسخ سوالهایی که مدت زیادی منتظرشان بودید، فرا رسیده است.

 
قسمت 20 – بالاخره خانه : تقریبا بعد از دوسال انتظار، خانم و آقای کلاین تنها چند ساعت تا رفتن به خانه سفارشی شان فاصله دارند. اما قبل از آن باید اول راه حلی برای آنچه که در خانه طبق برنامه پیش نرفته و جن را ناراحت کرده، پیدا کنند. پس از آن جن و مادرش به دنبال طراح داخلی خانه، مایکل استریبلینگ می روند و او آنها را برای خرید وسایل خاص و لوازم خانگی رنگارنگ که دکور خانه را حسابی خاص می کند، می برد. خانمها که از اضطراب اسباب کشی قریب الوقوع حسابی هیجان زده اند، تصمیم می گیرند که یک تفریح دو نفره در اسپای جدید هیوستون داشته باشند. در آخر، روز موعود فرا میرسد: جن و بیل آخرین کاغذها را امضا می کنند. و برای جشن گرفتن این روز مهم، مستقیم به خانه خالی می روند، چند شامپاین باز می کنند و زندگی آینده خود را در خانه رویایی جدیدشان، تصور می کنند.
 

قسمت 21 – مادر جانشین جنین من میشی؟ : برای زوج کلاین، پدر و مادر شدن راهی خیلی طولانی شده است. اما امروز آنها با سیندی و جیمز که ممکن است خانواده جانشین جنین آنها باشند، ملاقات می کنند. اگر این ملاقات خوب پیش برود، مقدمات کارها سریعا شروع می شود. طبیعتاً این دیدار در ابتدا رسمی و کمی سرد است. اما خانواده ها خیلی زود با هم احساس راحتی می کنند و صمیمی می شوند. سیندی زنی گرم، شوخ ، مهربان و مشتاق کمک به زوجهایی که می خواهند پدر و مادر بشوند، بنظر می آید. در آخر این دیدار بیل و جن حسابی قانع و مشتاق هستند. اما آنها باید صبر کنند و ببینند که آیا سیندی و جیمز هم مایل به این همکاری هستند یا نه. برای اینکه ذهن خانم و آقای کلاین کمی از این انتظار دور شود، جن قرار یک روز بازی با بچه دوستش را می گذارد. آنها با دوست جن، ونسا و بچه هایش ملاقات می کنند. و برنامه جن و بیل این است که یک روز را به همراه کول، پسر دوساله ونسا در موزه کودکان بگذرانند. این یک امتحان سخت است. آیا آنها می توانند پا به پای این پسرک پر انرژی، فعال باشند؟ اگر لازم شد پوشکش را عوض کنند، چه؟ در حالیکه بازی با کول یک تفریح خیلی خوب برای آنهاست، اما در عین حال متوجه می شوند که باید خیلی چیزها را قبل از بچه دار شدن یاد بگیرند. وقتی که خسته از روزی پرماجرا با کول، برای خوردن کیک و قهوه می نشینند، تلفن جن زنگ می خورد. این همان تماسی است که منتظرش بوده اند: سیندی و جیمز تصمیمشان را گرفته اند. آیا بیل و جن بالاخره رحم جایگزینشان را پیدا کرده اند؟
 

قسمت 22 – همه چیز با طراحی خاص؟ : بعد از سالها انتظار، خانم و اقای کلاین در آستانه اسباب کشی به خانه جدیدشان و باردار شدن هستند. آنها کارهای نهایی قرداد خانه سفارشی شان را کرده و جزئیات نهایی خانه را انجام می دهند. در حالیکه بیل مشغول صحبت کردن با تیم وسایل الکترونیکی خانه است تا ببیند اسباب بازیهایش چه جوری کار می کنند، جن و مادرش جودی با طراح پنجره ها در مورد پوشاندن آن همه پنجره جدید ملاقات می کنند. صبح روز بعد، روز اسباب کشی است اما جن و بیل آنجا نیستند. آنها قرار است که به یک ازمایشگاه ژنتیک در شیکاگو بروند تا از نتیجه آزمایشات بر روی دو جنین فریز شده شان باخبر شوند و بدانند که آیا امکان کاشت جنینها در رحم سیندی که رحم جایگزینشان است، تا یک هفته دیگر وجود دارد یا نه. در همین خلال و در هیوستون، اختلاف نظر بین جودی و طراحی داخلی، مایک استریبلینگ بر سر دکوراسیون خانه بالا می گیرد. آیا زمانی که بیل و جن از سفرشان باز می گردند، با خانه رویائیشان روبرو می شوند یا با یک فاجعه؟
 
قسمت 23 – آغاز قدمی بزرگ : بیل و جن منتظر شنیدن خبر باز شدن یخ دو جنین منجمد شده و امکان انتقال آنها به رحم جایگزین، یعنی بدن سیندی هستند. زمانیکه دکتر بوستانی فر، متخصص باروری با بیل تماس می گیرد و خبر میدهد که همه چیز خوب پیش رفته، بیل بلافاصله با جن که سر کاراست تماس می گیرد و این خبر خوب را به او میدهد. آنها در اولین فرصت سوار هواپیما می شوند و برای ملاقات با دکتر بوستانی فر به لس آنجلس می روند. اما زمانی که به آنجا می رسند، اوضاع آنقدرها هم که فکر می کردند خوب نیست. یکی از جنین ها سالم و خوب بنظر می رسد. اما در جنین دیگر، آثار خورد شدن، دیده می شود. و شانس اینکه هر دو جنین از آزمایشهای ژنتیک که قرار بود روی آنها انجام شود، سالم بیرون بیایند، کم است. حالا موقع تصمیم گیری است که ببینند اصلا می خواهند آزمایشها را انجام دهند یا نه.
جن و بیل که می دانند سیندی و شوهرش فردا به آنجا می رسند برای خریدن هدیه ای برای سیندی بیرون می روند. آنها برای او یک گردنبند با مدالی نمادین میخرند. فردای آن روز، جن، بیل، سیندی و جیمز روز خود را در اسکله سانتا مونیکا با بازیهای ساحلی، چرخ فلک و گپی صمیمانه در هنگام خوردن خرچنگ برای شام، سپری می کنند. واقعا قبل از فردای پرماجرا به چنین روز آرامش بخشی نیاز دارند.
 
قسمت 24 – آیا ما بارداریم؟ : مهمترین روز زندگی زوج کلاین بالاخره فرا رسید. خانواده جایگزین آنها، سیندی و جیمز برای ملاقات با دکتر بوستانی فر متخصص باروری، به جن و بیل ملحق می شوند. جنین جن و بیل از حالت انجماد خارج شده و زمان انتقال آن به رحم سیندی رسیده است. اگر همه چیز خوب پیش برود، این یک قدم خیلی بزرگ به سمت پدر و مادر شدن آنهاست. بعد از رسیدن، جن و سیندی به اتاق عمل برده می شوند و در آنجا سیندی تحت طب سوزنی قرار می گیرد. جن که می خواهد همراه سیندی همه چیز را تجربه کند، طب سوزنی را انجام می دهد. و به زودی نوبت دکتر بوستانی فر می شود که کار انتقال جنین را شروع کند. او بیل و جن را از وضعیت جنین ها آگاه می کند. با وجودیکه هنوز هم یکی از جنین ها از نظر رشد کمی عقبتر است، اما آنها تصمیم می گیرند که هر دو جنین را در رحم قرار بدهند و بینند که چه اتفاقی می افتد. با آماده بودن سیندی برای عمل، هر دو زوج به اتاق عمل می روند. عمل انتقال جنین عالی پیش می رود. و حالا همه چیز به این بستگی دارند که بعد از انتظار ده روزه ببیند که آیا جنین به رحم سیندی چسبیده و در نهایت حامله شده است. آیا این آغاز یک فصل جدید در زندگی خانم و آقای کلاین خواهد بود؟
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *