قسمت 1 : در قسمت سریال وثیقه های شیک، پولهای زیادی دست به دست میشود و رئیس مغازه وثیقهگیری، جیمز با پورشه به شدت کمیابی چرخی در شهر میزند. آیا هیجان ناشی از این چرخزدن باعث میشود که مالک این خودرو به 250 هزار پوند مورد نظرش برسد؟ از متخصص کیفهای دستی یعنی کلودیا خواسته میشود که یک جفت کیف را ارزیابی کند تا صاحب آن بتواند برای گربه بیموی عزیزش خانهای را بسازد. دیوید بکهام به صورت سر زده از راه میرسد و همه را غافلگیر میکند؛ وقتی که یک مجسمه ساز، مجسمهای با اندازه واقعی را میسازد و با نزدیکشدن به افتتاح شعبه جدید مغازه وثیقهگیری در شهر منچستر، جیمز با یکی از چالشهای بزرگ زندگیاش مواجه میشود چون یکی از اعضای نزدیک تیمش خبر بدی را به او میدهد.
قسمت 5 : در این قسمت جیمز با یکی از کارکنان خود یعنی لارنس یک مقدار بیش از حد صمیمی و نزدیک میشود؛ چون جای ماشینهای معمول سریعاش را به ماشین کوچکتری عوض میکند: یک ماشین سهچرخه بسیار کوچک پیل تریدنت. کلودیا متخصص کیفهای دستی کیفی را ارزیابی میکند که زمانی به شارون آزبورن، یکی از افراد مشهور عرصه موسیقی و تلویزیون متعلق بوده است. کلکسیونی ایرانی و جواهرات الماس و یاقوت به مغازه آورده میشوند تا ویلایی در قبرس بازسازی شود و کارکنان سعی میکنند برای بردن عنوان “کارمند نمونه ماه”، جیمز را تحت تأثیر قرار دهند.
قسمت 6 : جیمز کنستانتینو برگشته و این بار با ماشین لامبورگینی دل را به خیابانهای لندن زده است. یک بازنشسته ماجراجو میخواهد مجموعه کیف دستیهای خود را به قیمت 30 هزار پوند به فروش برساند تا بتواند به دور دنیا سفر کند. لارنس متخصص یادبودها با یک کلاهایمنی قدیمی مواجه میشود که به دونالد کمپبل، رکورددار سرعت تعلق داشته است و بعد از اینکه جیمز در قبال اسب و زرهاش پیشنهادی دریافت میکند، دو دل میشود که چیکار کند.
قسمت 7 : جیمز در این قسمت از مشروب خوردن از یک ماشین آتشنشانی مشروب فروشی 75 هزار پوندی لذت میبرد. لارنس متخصص یادبودها با مجموعهای از امضاها مواجه میشود که میتواند 20 هزار پوند ارزش داشته باشد و یکی از مدلهای سابق میخواهد بعضی از کیفهای سابق خود را بفروشد تا هزینه بازسازی خانه و البته بدنش را تأمین کند.
قسمت 8 : در این قسمت جیمز به شهر ماربیا میرود تا یک کشتی تفریحی 250 هزار پوندی را ارزیابی کند؛ کشتیای که پیدا کردن آن او را به سختی میاندازد. یک مالک رستوران موفق میخواهد با فروش فراری اسپایدر خود 80 هزار پوند بودجه برای خود تأمین کند و یک حلقه الماس بزرگ که نسل به نسل بین افراد مختلف چرخیده، جیمز را هیجان وادار میکند.
قسمت 9 : جیمز با سوار شدن بر یک تانک، مسلح و خطرناک میشود؛ تانکی که متعلق به یکی از علاقهمندان عرصه نظامی است و امیدوار است که بتواند آن را به ارزش 30 هزار پوند به فروش برساند تا سفری با ارزش را برای خود و خانوادهاش ترتیب دهد. کلودیا متخصص کیفهای دستی با مردی شیکپوش آشنا میشود که میخواهد کیف برکین ارمس خود را ارزیابی کند و جیمز دانش تاریخ خود را با شمشیر سلطان تقویت میکند.
قسمت 10 : جیمز با بی میلی با هواپیمایی با بالهای تاشو بر فراز جزیره وایت پرواز میکند. چلسی سینگ یکی از شرکت کنندههای سابق برنامه “برادر بزرگ” میخواهد در قبال ماشین بنتلی عزیزش 50 هزار پوند وام بگیرد و لارنس بعد از اینکه یکی از مدیربرنامههای سابق ستارههای معروف، قطعهای تاریخی را برای او میآورد، با ملاقاتی سلطنتی مواجه میشود.
قسمت 11 :جیمز سری به سیلورستون میزند تا موتور پیشرفتهای را امتحان کند؛ موتوری که قرار است به قیمت 35 هزار پوند به فروش برسد. کلودیا متخصص کیفهای دستی با فردی آشنا میشود که میخواهد رانندگی یاد بگیرد برای همین قصد دارد که ساعتها و اسباب خود را بفروشد و لارنس متخصص یادبودها گیتاری را ارزیابی میکند که متعلق به همسر آلوین استارداست مرحوم است که توسط اساطیر موسیقیای همچون بیتلز و رولینگ استونز امضا شده است.
قسمت 13 : جیمز تیم را برای بوجود آوردن جوی صمیمانه به یک گشت و گذار کریسمسی می برد. بت توودل می خواهد لباس مخصوص المپیک خود را بفروشد تا پول آن را برای یک کار بهتر و واجب تر استفاده کند. ودر نهایت یک قایق بادبانی لوکس با قیمت 200,000 پوند به فروش می رسد.
قسمت 14 : جیمز با سوار شدن در یک جگوار تیپ ای که بیش از 100 هزار پوند ارزش دارد بخشی از علاقه خود به خودرو را ارضا میکند و اطلاعات لارنس، متخصص یادبودها درباره ماشین را هم میسنجد. کلودیا متخصص کیفهای دستی هم با فردی مواجه میشود که صرفاً از روی هیجان کالای هنگفتی را خریده است و لارنس در هرتفوردشر چرخی میزند و در آنجا برخی از کارهای هنری عجیب را ارزیابی میکند.
قسمت 15: جیمز کنستانتینو با یکی از ستارههای پاپ دهه 80 میلادی یعنی لی جان ملاقات میکند که امیدوار است مجموعه جواهراتی که دارد 40 هزار پوند ارزش داشته باشد. کلودیا متخصص کیفهای دستی سری به شعبه منچستر میزند تا چند کیف را ارزیابی کند و جیمز سوار بر یک ون آستین آ 35 به خاطرات دهه 60 میلادی بر میگردد.