قسمت 1 – قتل شوهر سابق : یک روانشناس و مشاور ترک اعتیاد بعد از تجربه یک طلاق تلخ، بیمار خود را تهدید و مجبور می کند تا به او در پیدا کردن یک آدمکش برای قتل شوهر سابقش کمک کند. اما او خبر ندارد که بیمارش با کمک یک مامور مخفی تلاش می کند تا از وقوع این قتل مخوف جلوگیری کند.
قسمت 2 – زنی دیگر : یک مشتری قدیمی به نام (کلی گریبلوک) از فروشنده نمایشگاه اتومبیل می خواهد تا برای کشتن زن دوست پسرش، یک آدمکش پیدا کند. فروشنده ماشین بلافاصله با پلیس تماس می گیرد، و آنها متوجه می شوند که هدف قتل، همسر دکتر (آیرا برنستین) عضو انجمن پزشک های پلیس است. همه (آیرا) را به عنوان یک مرد خوب، عضو فعال جامعه و یک پزشک متخصص امراض پای بسیار موفق می شناسند. و حالا پلیس باید بفهمد که آیا دوست و همکارشان دراین نقشه قتل دخالتی دارد یا نه. آنها برای رسیدن به جواب، باید از فروشنده ماشین کمک بخواهند، چون (کلی) به او اعتماد دارد. اما با طولانی شدن تحقیقات، زندگی فروشنده ماشین دچار مشکل می شود و ماموریت مخفی تا مرز لو رفتن پیش می رود.
قسمت 3 – خواهر خوب، خواهر بد : (تیسا رابینسون) و (ژاکلین ویلیامز) معروف به (جکی) دو خواهری هستند که در شهر گلویستن در ساحل خلیج تگزاس بزرگ شده اند، اما هیچ وقت با هم نزدیک و صمیمی نبوده اند. و زمانی که مادر آنها به طور غیر منتظره ای درگذشت، فاصله بین آنها خیلی بیشتر هم شد. (تیسا رابینسون) زمانی که بعد از چهل سال دوباره خواهر بزرگتر خود (ژاکلین ویلیامز) را می بیند، از خوشحالی سر از پا نمی شناسد. اما صمیمت خواهرانه آنها، چیزی (تیسا) نا امیدانه مشتاق دوباره ساختن آن است با درخواست (ژاکلین) برای کشتن شوهرش (گارت ویلیامز) کسی که ۲۰ سال با او زندگی کرده است، آزمایش می شود. (تیسا) که باید تصمیم بگیرد به خواهرش در انجام این قتل کمک کند یا نه، بر سر دو راهی بین کمک به مردی که هرگز او را ندیده و همخون خودش مانده است.
قسمت 4 – فرشته ی نگهبان : یک رابطه خشن و آزار دهنده زمانی که یک مرد کنترل گر، گلوی زن سابق خود را می برد و به او می گوید تنها در صورتی می تواند کمک بگیرد که قول بدهد دوباره با او زندگی کند، سرانجامی کشنده پیدا می کند. این زن برای نجات جان خود، به پلیس دروغ می گوید و ادعا می کند که قصد خودکشی داشته است. اما او بر خلاف همه احتمالات زنده می ماند و به پلیس حقیقت را می گوید و همین منجر به دستگیر شدن شوهر و شروع تحقیقات می شود.در حقیقت هدف از این آزار وحشیانه، تصمیم به کشتن همسرش بوده است، اما آیا پلیس می تواند ثابت کند که نیت پلید این چیزی فراتر از یک شک و تردید است؟
قسمت 5 – دستور پزشک : (لیون جیکوب) به سبک زندگی اش به عنوان یک جراح مرفه افتخار می کند، اما زمانی که ماهیت خشن او آشکار می شود و دوست دخترش (مگان) برای برای حفظ جانش به وحشت می افتد، حقیقت پشت پرده کم کم نمایان می شود. بعد از اینکه (مگان) رابطه شان را تمام می کند و از او به دلیل خشونت و آزار شکایت می کند، (لیون) باز هم او را تعقیب می کند و این کارش باعث میشود تا دوباره به زندان بیفتد و جرم «تعقیب و ایجاد مزاحمت» هم به اتهام قبلی اش اضافه می شود.در یک برخورد نامعقول با وثیقه گذار، نقشه لیون برای استخدام آدمی که (مگان) را قبل از شهادت دادن ساکت و پیگرد قانونی را منتفی کند، فاش می شود. پلیس عملیات ضربتی را برای برملا کردن نقشه (لیون) آغاز می کند و در طول این عملیات متوجه یک توطئه بزرگتر با چندین هدف مختلف می شود.
قسمت 6 – یک تصور مرگبار : (نانسی گلبر) نویسنده مستقلی است که به پول و جنایت واقعی علاقه دارد. درست زمانی که زندگی زناشویی و حساب بانکی او شروع به فروپاشی می کند، ذهن خلاقش او را به جایی اهریمنی می برد تا مخوف ترین تصوراتش به حقیقت تبدیل شود. اما حقیقت پنهان این است که او می خواهد شوهرش (جودی) بمیرد تا بیمه عمرش را بگیرد و برای رسیدن به هدفش به دنبال اجیر کردن یک آدمکش است. بر خلاف نصیحت پلیس، (جودی) همچنان به زندگی با (نانسی) کسی که نقشه قتل او را میریزد، در زیر یک سقف ادامه میدهد. (جودی) هر شب بیش از یک ماه خودش را با یک اسلحه در اتاقش زندانی می کند. بزرگترین ترس همه این است که (نانسی) خودش دست به کار شود و (جودی) را بکشد. و آگاهی (نانسی) از جزئیات قانون باعث می شود که همیشه از بازرسان پرونده یک قدم جلوتر باشد و این امنیت جانی (جودی) را به خطر می اندازد.
قسمت 7 – مادرشوهر هیولا : مشکلات یک خانواده زمانی که به یک مادر شوهر طرد شده اجازه دیدن نوه هایش را نمی دهند، صورت مرگباری به خود می گیرد. او در جواب و برای گرفتن انتقام تصمیم به اجیر کردن یک آدمکش حرفه ای و کشتن عروسش می گیرد. او در اوج ناچاری و نا امیدی برای گرفتن کمک به یکی از دوستان خانوادگی قدیمی اش که زمانی با مافیا در ارتباط بوده تماس می گیرد و برای عملی کردن نقشه قتل از او درخواست کمک می کند. دوست قدیمی با وجودی که بخاطر خیانت عذاب وجدان دارد، خبرچین پلیس می شود و قبول می کند که به عنوان مامور مخفی به آنها کمک کند تا جلوی این نقشه مرگبار را بگیرند.
قسمت 8 – چشم در برابر چشم : در آپریل سال ۲۰۰۹، دکتر (ماکوواک) به رئیس بخش اطلاعات و فناوری کلینیک کلیرلی لیزیک یعنی (دنیل کولتین) که یک مهاجر روسی است نزدیک می شود و از او میپرسد آیا کسی از اعضای مافیای روسی سراغ دارد که بتواند قتلی را انجام دهد. هدف این نقشه (برد کلاک) است، اما چند ماه بعد توجه دکتر (ماکوواک) به شریک تجاری اش یعنی (دکتر کینگ) جلب می شود.
قسمت 9 – انتقام و انتقام : بعد از اینکه (ژوزف رومانو) به جرم کلاهبرداری از افراد مسن به مبلغی بیش از ۳۰ میلیون دلار به ۱۵ سال زندان محکوم میشود، تصمیم به قتل قاضی و دادستانی که او را به پشت میله های زندان انداخته اند، می گیرد. (رومانو) از یک زندانی دیگر میخواهد تا ملاقاتی با یک آدمکش را برایش ترتیب دهد، اما آن زندانی موضوع را به پلیس اطلاع می دهد. مامور مخفی که در نقش آدمکش به زندان فرستاده می شود، متوجه وجود شخص دیگری در بیرون زندان میشود که با (رومانو) همکاری می کند و باید شناسایی شود. اما او قبل از هر چیز برای بدست آوردن اعتماد (رومانو) باید از یک آزمایش سربلند بیرون بیاید. در این قسمت، اداره پلیس (ناساو)، اف بی ای و مارشال های ایالتی همه دست به دست هم می دهند تا از این دو ستون عدالت حمایت کنند و (رومانو) را قبل از اجیر کردن یک آدمکش متوقف کنند.
قسمت 10 – خانواده از هم میپاشد : (مگدی) و (اریت گیرجیس) برای تحقق رویای آمریکایی به ایالات متحده مهاجرت کردند. (مگدی) یک درمانگر بیماریهای تنفسی موفق شد و (اریت) وقت خود را صرف بزرگ کردن دو پسرشان کرد. اما رویای آنها در شبی که (اریت) بطور وحشیانه ای به قتل رسید، به یک کابوس تبدیل شد. (مگدی) مظنون اول این ماجرای تلخ است، اما او در شب حادثه دلیل موجهی دارد. پرونده در نهایت راکد می شود تا اینکه یک بازرس جدید به نام (جیم ویلسون)، دوباره آن را بررسی می کند. کارآگاه (ویلسون) مشکوک است که این یک پرونده «قاتل اجاره ای» باشد و عملیات ضربتی را برنامه ریزی می کند که تنها یک آدم گناهکار به دام آن می افتد.
