توضیحات بیشتر درباره مستند در جستجوی گمدشگان کوزوو

هزاران نفر در جریان جنگ کوزوو ناپدید شدند که بیشتر آنها مرد بودند.

بیست و پنج سال پس از آن وقایع، زنانی که در آن زمان به طرف‌های مختلف درگیری تعلق داشتند نیروی خود را روی هم می‌گذارند با این امید که بتوانند با یافتن نشانی از عزیزان مفقود شده خود، به این بلاتکلیفی طولانی پایان دهند.

آنها در پی یافتن اثری از حدود هزار نفری هستند که هنوز مفقودالاثر مانده‌اند.

کوجتایم بولتینی تمامی جزییات دردناک روزی را به خاطر دارد که شبه‌نظامیان صرب برادرش را گرفتند و بردند.

در بهار ۱۹۹۹ که جنگ کوزوو وارد آخرین و شدیدترین مرحله خود شده بود، در جریان درگیری، خانه خانوادگی خانم بولتینی در میترویتسا به محل یک کشتار تبدیل شد.

خانم بولتینی در حالیکه تکه‌های شکسته ساعت مچی برادرش را که سال‌ها پس از فاجعه در یک گور دسته جمعی پیدا شد در دست دارد، به یاد می‌آورد: «به آنها التماس کردم که اجازه بدهند برادرم برود و من را به جای او با خودشان ببرند.»

در سوی دیگر این شکاف قومیتی، دراگیکا مایستوروویج و خانواده‌اش، از جمعیت صرب‌های کوزوو، تمام طول جنگ را در پریشتینا، که امروز پایتخت کوزوو است، ماندند.

پس از شکست صربستان در جنگ، آنها از ترس تلافی از شهر گریختند.

خانم مایستوروویج می‌گوید که کوچکترین پسرش ایوان، که در آن زمان ۱۷ سال داشت، با یکی از همسایه به قصد ترک کوزوو سوار یک ماشین شد اما از آن زمان، دیگر خبری از او ندارد.

او در حالیکه چشم‌هایش به دوردست دوخته شده، می‌گوید: «زندگی بدون اینکه بدانی بر سر عزیزانت چه آمده، عذاب محض است.»

در درگیری‌های قومی‌ اواخر دهه ۱۹۹۰ بین نیروهای صرب و ارتش آزادیبخش کوزوو، که یک گروه شورشی آلبانیایی‌تباران کوزوو بود، حدود ۱۳۰۰۰ نفر کشته شدند.

 

در طول جنگ و پس از آن، حدود ۵۸۰۰ نفر – آلبانیایی‌های کوزوو، صرب‌ها، کولی‌ها و سایر اقلیت‌ها – در حملاتی که توسط گروه‌های نظامی و شبه‌نظامی انجام شد، اسیر و ناپدید شدند.

اجساد برخی از آنها بعدها در گورهای دسته جمعی پیدا شد. اما با گذشت ۲۵ سال از پایان جنگ، بازهم حدود ۱۶۰۰ نفر مفقودالاثر هستند.

ناتاشا کاندیج، فعال سرشناس حقوق بشر صربستان و بنیانگذار«مرکز حقوق انسانی» که یک سازمان غیردولتی منطقه‌ای متعهد به یافتن شواهدمربوط به جنگ‌های دهه ۱۹۹۰ در منطقه است، می‌گوید: «دانستن حقیقت از حقوق بشر است. مسئولیت کمک به این خانواده ها برای یافتن آرامش بر عهده سیاستمداران و جوامع آنهاست.»

 

 

کاندیج یک سازمان غیردولتی منطقه‌ای را تاسیس کرد که به گردآوری شواهد در مورد جنگ متعهد است 

 

بازگشت به صحنه ارتکاب جرم
کوجتایم بولتینی نوک انگشتانش را در سوراخی در دیوار پر از سوراخ گلوله فرو می‌کند.

این ساختمان که اکنون یک بنای یادبود محلی است، روزگاری خانه‌ای پر از شادمانی بود که خانواده بولتینی در آن جمع می‌شدند.

او به یاد می‌آورد: «من به برادرم خیلی نزدیک بودم. او صاحب یک بار بود، شخصی بسیار اجتماعی و مهربان بود و به خوبی از خانواده مراقبت می‌کرد.»

محله چند قومیتی دوران کودکی او امروز بسیار متفاوت به نظر می‌رسد. امروز اکثر ساکنان این محله واقع در بخش شمالی میتروویکا، ً صرب‌ها هستند.

این شهر در طول جنگ به طور کامل توسط نیروهای امنیتی صربستان تصرف و پس از جنگ به طور غیر رسمی مجزا شد. از آن زمان این شهر به نماد تقسیم قومی کوزوو تبدیل شده است.

خانم بولتینی به یاد می‌آورد که چگونه در ۱۵ آوریل ۱۹۹۹، گروهی از آلبانیایی‌تبارها، از جمله اعضای خانواده‌اش را از خیابان جمع کردند و به داخل خانه بردند و به آنها گفتند که در مقابل دیوار صف بکشند و بعد، اسلحه‌هایشان را به سوی سر اینها نشانه گرفتند.

تنها سه هفته قبل از آن، نیروهای ناتو بمباران نیروهای صرب در کوزوو را آغاز کرده بودند تا به جنایات نیروهای بلگراد علیه آلبانیایی‌های استقلال‌طلب کوزوو پایان دهند. به تلافی این اقدام، در صحنه درگیری جنایت صرب‌ها علیه غیرنظامیان تشدید شد.

او به شبه‌نظامیان صرب التماس کرد اجازه دهند برادرش برود و در عوض او را ببرند و بکشند. که البته آنها نپذیرفتند.

خانه کوجتیم بولتینی هدف حمله شبه‌نظامیان قرار گرفت

او که مجبور به فرار به آلبانی شد، پس از جنگ به خانه خانوادگی بازگشت، اما متوجه شد که خانه به طور کامل سوخته است.

خانم بولتینی هرگز کشف نکرد که برادرش چگونه مرده است.

او می‌گوید: «بارها و بارها به این فکر کرده بودم که ممکن است او را به جایی برده باشند – بعد از اینهمه سال تنها چیزی که باقی می‌ماند، توسل به تخیل است.»

اما پس از یک دهه جستجوی بی‌وقفه، او توانست جسد او را پیدا کند – یکی از حدود ۴۰۰۰ مفقودالاثری که بقایای اجسادشان کشف و شناسایی شد.

استخوان‌های او همراه با چند وسیله شخصی در یک گور دسته‌جمعی یافت شد.

او می‌گوید: «جسد برادرم را همراه با قطعاتی از لباسش شامل یک بلوز و کمربندش را در یک کیسه به من تحویل دادند.»

او می‌افزاید: «من نمی‌دانم چگونه احساسم را توصیف کنم. هیچ کلمه‌ای برای بیان احساسم وجود ندارد.»

دفن جسد برادرش در یک گورستان محلی در میترویتسا سرانجام به او محلی داد تا در آن سوگواری کند.

خانم بولتینی در حالیکه مقابل قبر برادرش زانو زده و برای آمرزش روح او دعایی را زیر لب زمزمه می‌کند و بعد از آن به ما می‌گوید: «این کار به من احساس آرامش می‌دهد – ممکن بود هرگز جسدش را پیدا نکنم، و اگر این طور می‌شد، این وضعیت در تمام زندگی‌ام آزارم می‌داد.»
ماجرای ناتمام

دراگیکا مایستروویج اغلب به کلیسا می‌رود تا برای پسرش که اثری از او پیدا نشده – و یکی از حدود ۵۷۰ صرب مفقودالاثر است – دعا کند.

خانم مایستوروویج می‌گوید: «من دو شمع روشن می‌کنم، یکی برای زنده‌ها و دیگری برای مرده‌‌ها.»

او با در دست گرفتن یک هودی سیاه‌رنگ که یکی از چند تکه لباسی است که از پسرش نگه داشته است، آخرین باری را به یاد می‌آورد که‌ ایوان، دانش آموز ۱۷ ساله دبیرستانی را قبل از ناپدید شدن در ۱۹ اوت ۱۹۹۹ دید.

خانم مایستوروویج چند هفته قبل از ایوان عازم صربستان شده و کار جدیدش را در لسکوواچ، شهر کوچکی نه چندان دور از مرز کوزوو، آغاز کرده بود.

او به خاطر می‌آورد: «خداحافظی ما غیرعادی نبود. ما فقط توافق کردیم که از طریق تلفن با هم در تماس باشیم تا زمانی که او برای پیوستن به من عازم سفر به لسکوواچ شود.»

قرار بود سفر او از کوزوو به صربستان دو ساعت طول بکشد.

وقتی ایوان طبق برنامه قبلی از راه نرسید، مادرش سوار ماشین شد و برگشت تا او را با خود بیاورد غافل از اینکه این سفر آغاز جستجویی است که ۲۵ سال بعد از آن ماجراها هنوز به پایان نرسیده است.

او می‌گوید: «خوابیدن سخت و بیدار شدن سخت است، همیشه به این فکر می‌کنم که کجا ممکن است باشد، آیا زنده است، آیا او را پیدا خواهم کرد یا نه.»

او به عنوان راهی برای کنار آمدن با این ناراحتی، چند سال پیش شروع سرودن شعر را شروع کرد.

او می‌گوید: «فقط باید راهی برای رهایی از این درد عظیم پیدا می‌کردم.»

در حالیکه ابراز امیدواری می‌کند که پسرش هنوز زنده باشد، در شعرهایش سناریوهای تلخ‌تری را حکایت می‌کند.

خانم مایستوروویج با صدایی لرزان یکی از سروده‌هایش را برایمان می‌خواند.

این شعراین است: «قاتل، تو بخشیده می‌شوی/فقط به من بگو، پسرم را کجا دفن کردی؟» در حالیکه مجموعه اشعار منتشر شده‌اش را که به همه ناپدیدشدگان گمشدگان تقدیم شده است در دست دارد.
حل معمای بقایای اجساد

بوی اجساد مردگان با هوای سرد راهروهای سردخانه موسسه پزشکی قانونی در پریشتینا آمیخته شده است.

جعبه‌های حاوی شواهد آن روزها به طور مرتب در قفسه‌های فلزی چیده شده و بقایای اجساد حدود ۳۰۰ نفر را که هنوز شناسایی نشده‌اند، در خود جای داده است.

دکتر آرسیم گرکسالیو، کارشناس پزشکی قانونی این سردخانه می‌گوید: «برخی از آنها ممکن است هرگز شناسایی نشوند، در حال حاضر برای اینها هیچ شباهت دی‌ان‌ای در پایگاه داده‌های ما وجود ندارد. ما در این پایگاه، نمونه دی‌ای‌ان خانواده گمشده را نگهداری می‌کنیم.»

او می افزاید: «آنچه این وضعیت را منحصر به فرد می‌کند این است که به منظور سرپوش گذاشتن بر جنایاتی که در طول جنگ صورت گرفت، اجساد داخل بعضی از گورهای دسته جمعی چندین بار جابه جا شد.»

او می‌گوید: «در بعضی موارد، بقایای جسد یک نفر در چندین مکان پراکنده شده است.»

اما جابجایی گورهای دسته جمعی تنها مساله موجود نیست.

او می‌گوید: «یک مشکل کلیدی این بوده که خانواده‌هایی که به دنبال بستگان گمشده خود می‌گشتند، نتوانستند منتظر ورود تیم‌های متخصص بمانند، بلکه بلافاصله پس از جنگ، براساس شایعات، به نبش قبر مبادرت کردند و با بیرون آوردن بقایای اجساد موجود در آنها، و بدون شناسایی واقعی از طریق دی‌ان‌ای آن را دفن کردند.»

دکتر گرکسالیو می‌گوید که خانواده‌هایی هستند که از دادن نمونه دی‌ان‌ای خودداری می کنند و معتقدند که عزیزان خود را دفن کرده‌اند – اما ممکن است اشتباه کرده و افراد دیگری را دفن کرده باشند.»

بیش از ۲۰۰۰ نفر به‌ این صورت دفن شده‌اند.

درد مشترک

در طول جنگ و پس از آن، خانواده‌هایی در هر دو طرف جنگ با مانع مشابهی روبرو شدند – فقدان اطلاعات رسمی، از جمله اینکه ناپدید شدن عزیزان خود را به چه کسی باید گزارش دهند.

خانم مایستوروویج می‌گوید که سال‌ها با دولت‌ها، سفارتخانه‌ها، ارتش و روزنامه‌نگاران تماس گرفت تا سرنخ‌هایی بیابد که به او در یافتن وضعیت پسرش کمک کند.

او می‌گوید: «هر دری را که فکرش را می‌کردم زدم، اما هیچ پاسخ مفیدی دریافت نکردم.»

در حالیکه بعضی از سازمان‌های بین‌المللی از ابتدا در این زمینه فعالیت داشتند، سال‌ها طول کشید تا صربستان و کوزوو کمیسیون‌های دولتی مربوطه خود را برای افراد گمشده تشکیل دهند.

در طول دهه گذشته، این کمیسیون‌ها به طور مشترک برای کندن بعضی از گورهای دسته‌جمعی، عمدتا در قلمرو صربستان، کار کرده‌اند.

آنها موفق شدند حدود دو سوم مفقودان را شناسایی کنند، اما کار در سال ۲۰۲۱ به دلیل دور جدید تنش بین بلگراد و پریشتینا متوقف شد.

در سال ۲۰۲۳، توافقنامه بین صربستان و کوزوو که با میانجیگری اتحادیه اروپا به دست آمده بود وعده داد که به موضوع ناپدیدشدگان «با فوریت» رسیدگی شود اما تاکنون هیچ اقدامی صورت نگرفته است.

ناتاشا کاندیج، از افراد فعال در این زمینه می‌گوید: «اگر روابط بین صربستان و کوزوو متفاوت بود، یافتن اطلاعات بسیار آسان‌تر می‌شد.»

او می ‌فزاید: «من اغلب به این فکر می‌کنم که چقدر بهتر بود هر دو طرف سیاستمدارانی داشتند که اهمیت قبر برای خانواده‌های گمشده را درک می‌کردند.»

کمیسیون مفقودان صربستان در پاسخ کتبی به بی‌بی‌سی گفته که این نهاد برای بازیابی اجساد با «موانع متعددی» از جمله «عدم همکاری و کار مشترک و هماهنگ با همتایان خود در پریشتینا» مواجه شده‌ است.

آنها می‌گویند: «اطلاعات موثق بسیار کمی وجود دارد که بتواند به کشف گورهای جدید و گورهای دسته جمعی منجر شود، در حالیکه میزان دسترسی به اسناد پزشکی قانونی و عکس از آرشیو سازمان‌های بین المللی بسیار محدود است.»

بی‌بی‌سی همچنین با کمیسیون دولتی کوزوو تماس گرفته است تا در مورد برنامه اقدام آنها برای پیشبرد جستجو برای افرادی که هنوز مفقود هستند سؤال کند، اما تا به حال پاسخی از این نهاد دریافت نکرده است.

سازمان‌های مربوطه در هر دو طرف درگیری برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره مفقودین خود تلاش می‌کنند

در این میان، برخی از سازمان‌ها که زن‌ها در راس آنها قرار دارند بر سر در دست گرفتن کنترل عملیات با این نهادها تلاش می‌کنند.

گزیلا هزیری، دستیار «انجمن صدای مادران» که یک سازمان غیردولتی محلی در میترویتسا است، می‌گوید: «زنان شروع کردند در اینجا جمع شوند زیرا متوجه شدند که می‌توانند اطلاعاتی را در مورد قربانیان غیرنظامی به اشتراک بگذارند.»

او به همراه خانم بولتینی در حال جمع‌آوری اسناد و مدارک مرتبط با افراد گمشده است.

خانم هزیری می‌گوید: «اگر کسی گزارش بدهد چیزی پیدا کرده است – مثل یک جمجمه، یا یک تکه استخوان – من و کوجتایم به محل دقیق آن می‌رویم تا آن را بررسی کنیم.»

او می‌گوید: «سپس به دفترمان بازمی‌گردیم و آنچه را دیده‌ایم می‌نویسیم و به این فکر می‌کنیم که چه کاری می‌توانیم انجام دهیم تا جستجو را به پیش ببریم.»

در بلگراد، خانم مایستوروویج با انجمن خانواده‌های افراد ربوده شده و مفقودالاثر در کوزوو و متوهیا کار می‌کند.

متوهیا اصطلاحی برای این منطقه جغرافیایی است و آن را عمدتا کسانی به کار می‌برند که اعلامیه استقلال یکجانبه کوزوو در سال ۲۰۰۸ را به رسمیت نمی‌شناسند.

او توضیح می‌دهد: «سازمان ما عمدتاً متشکل از زنان است – همسران، مادران، خواهران.»

علیرغم اینکه کیلومترها دورتر در داخل صربستان فعالیت دارد، دفتر کار او بسیار شبیه به دفتر کوزوو است: دیوارهایی با تصاویری از افرادی که پیدا نشده‌اند.

و اکنون خانم بولتینی و خانم میستوروویج گامی به سوی همکاری چند قومیتی برداشته‌اند و نیروهای خود را برای آنچه هدف مشترک می‌دانند، متحد کرده‌اند.

این دو زن در میترویتسا ملاقات کردند تا درباره ارسال نامه‌ای مشترک به سازمان ملل و تبادل اطلاعات بین سازمان‌هایشان گفتگو کنند.

خانم بولتینی می‌گوید: «ما باید همه اجساد را پیدا کنیم، فرقی نمی‌کند متعلق به صرب، آلبانیایی، کولی، ترک یا مسلمان باشد.»

خانم مایستوروویچ می‌افزاید: «به نفع هر دو طرف است که مشکل را حل کنند. آینده بهتری را می‌توان بر اساس این اعتماد متقابل ساخت.»