قسمت 1 : در این قسمت، مت تحقیقاتی دربارهی یک مشکل فراگیر به نام مشروب الکلی قاچاق و ناسالم انجام میدهد.
آیا شما به تنهایی خواهید توانست یک بطری شراب ارزان قیمت مسموم یا ودکایی را که به شکلی خطرناک حاوی مقدار خطرناکی الکل صنعتی است تشخیص دهید؟
آیا میدانستید که بیشتر مسمومیتهای غذایی در خانه اتفاق میافتند؟
کریس میخواهد به بن میلیگان، بازرس مواد غذایی بپیوندد تا با همدیگر به عنوان یک تیم، به شکل غافلگیرکننده، هنگام صرف غذا به یک خانواده بپیوندند و بررسی کند که:
آیا آنها هنگام تهیه غذا، با رعایت نکردن بهداشت، سلامت خود را به خطر خواهند انداخت؟
آنها هم چنین به سراغ یک رستوران هندی میروند که صاحب آن گمان میکند، همه چیز را بهتر از همهکس میداند، در حالی که کریس روی یکی از بشقابهای آن یکی از انواع خطرناکترین باکتریها را پیدا میکند.
قسمت 2 : مت اولرایت و کریس هولینز میخواهند کشف کنند که آیا غذاهایی که مردم در بریتانیا مصرف میکنند سالم و بهداشتی هستند؟
در این قسمت مت به مزرعه، جایی که تیم سلامت هم آنجاست، میرود.
آنها در حال بررسی این نکته هستند که، آیا گاوها از بیماری سل عاری هستند؟
سل بیماری است که ممکن است به راحتی از راه شیری که روزانه مصرف میکنیم یا حتی استیکی که در خانه تهیه میکنیم، به ما منتقل شود.
ما در این قسمت همچنین میخواهیم از کافههای کنارجادهای در ولورهمپتون بازدید کنیم.
در یکی از این کافهها در حالی که بازرسان ما نگرانیهایی درباره سلامت مواد غذایی آن دارند، اما صاحب کافه هیچ پاسخ خوبی در برابر آن ندارد.
کریس هولینز و بازرس موادغذایی ما، بن میلیگان، به شکل غافلگیرکنندهایی وارد یک مهمانی هالیوودی در هایوایکام میشوند و سلامت مواد غذایی آنجا را مورد بررسی قرار میدهند
قسمت 3 : مت اولرایت و کریس هولینز در حالی میخواهند با بازرسان مواد غذایی همراه شوند که آنها مشغول بررسی استانداردهای رستورانهای حرفهای و راههای نقل و انتقال مواد غذایی هستند.
مشکل بزرگی به نام فستفودها نیز یکی از مواردی است که در این برنامه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
آیا کبابها و همبرگرها به درستی طبخ میشوند؟
آیا مردم هنگام پخت و پز مواد غذایی، بهداشت را رعایت میکنند؟
در شهر سافک، سارا رستورانی را پیدا میکند که استانداردهای سلامتی و بهداشت مواد غذایی در آن بسیار پایین است و در
همان حال در شهر لندن، کریس هولینز و بن میلیگان، بازرسان مواد غذایی به یک دانشگاه سر میزنند که در آن دانشجویان
در حال فراگیری درسهایی درباره بهداشت مواد غذایی هستند که در آن به حقایق تکاندهندهای برمی خوریم.
قسمت 4 : در این برنامه بازرسان مواد غذایی، کار دو گروه از مسئولین بهداشت محیط را دنبال میکنند.
آنها در حقیقت به زبان ساده میخواهند مطمئن شوند که رستورانها و کافههایی که مواد غذایی تهیه میکنند، سالم و مطمئن باشند.
آنها در این قسمت همچنین میخواهند با مبارزه با سوسکها در یک آشپزخانه در شمال لندن و یک هتل در نورتهامپشر، از به خطر افتادن سلامت مهمانان جلوگیری کنند.
ما هم چنین در این قسمت در یک بازرسی غافلگیرکننده از مواد غذایی، بررسی میکنیم که، اگر ناهار خودمان را روی میز کار بخوریم، چه خطراتی ممکن است برای سلامتی ما پیش بیاید.
قسمت 5 : در این برنامه ماری و کلیر که از بازرسان مواد غذایی هستند، از یک مغازهی غذای فوری بین راهی چینی بازدید میکنند و متوجه میشوند که
آنها همچنین محوطهای را پیدا میکنند که آغشته به ادرار و مدفوع موش است و در داخل و خارج انبار هم، بقایای موشهای مرده پیدا
در محوطه تهیه غذا، یک خرگوش که متعلق به دختر صاحب مغازه است نگهداری میشود.
میشوند.
سرانجام بازرسها این فروشگاه را تا زمان بر طرف شدن مشکلاتاش تعطیل میکنند.
مت به بررسی مسایل جنایی در حاشیه شهرها میپردازد که چیزی مشابه اتفاقات قرن هجدهم است.
خوکها، گوسفندها، و گاوها دزدیده میشوند، در کامیونها ریخته میشوند و برای ذبح غیرقانونی به جای دیگری برده میشوند.
اگر آنها سر ازصنایع غذایی در بیاورند، در آن صورت ممکن است غذایی که ما میخوریم غیرقانونی، نامطمئن و ناسالم باشد و بیآنکه ما
خبر داشته باشیم، از گوشت دزدی تهیه شده باشد.
در بخش دیگری از این برنامه آندریاس، بازرس مواد غذایی، برای بازدید از یک ماهی فروشی و قصابی معروف حلال به آنجا میرود و در
مییابد که مواد غذاییاش خالی از اشکال هم نیست زیرا او در آن جا مدفوع موش و همچنین سوسکهای زنده هم پیدا میکند و تصمیم
میگیرد که آن مکان را تعطیل کند و دو هفته بعد برای بازرسی مجدد برگردد تا ببیند که آیا مشکلات این قصابی رفع شده است یا نه.
بازرسان مواد غذایی توجه خود را روی مغازهها و انواع رستورانها و غذافروشیها متمرکز کردهاند اما بیشترین موارد مسمومیتهای غذایی
در خانههای شخصی مردم اتفاق میافتند.
کریس به بازدید از یک ایستگاه آتش نشانی در لینکلن شر میرود؛ جایی که آتشنشانان یک غذای سرخ کردنی خوشمزه درست کردهاند، در
حالی که در آشپزخانه آنان خطراتی در کمین است.
آشپزخانه در ظاهر مرتب است اما آن جا سطح نگران کنندهایی از باکتریها وجود دارند که علت آن یک ظرفشویی کهنه و مرطوب است.
کریس سپس به دیدار داران در لنکشر میرود. او یک لقمه بزرگ گوشت پخته شده خوک را میبلعد که بلعیده شدن همانا و سر از بیمارستان
درآوردن همانا!
او گوشت خوک را به مدت ۵ دقیقه پخت و درحالی که هنوز خوب به نظر نمیرسید، یک قطعه از آن را بلعید.
سه هفته بعد او با سردرد از خواب بیدار شد و در گوشهای از صورت خود احساس سوزش میکرد.
او چهل و هشت ساعت پس از آن، در حال مبارزه با بیماری برای به دست آوردن مجدد سلامت خود با مراقبتهای پزشکی ویژه بود.
عفونت باکتری لیسترویسیس به مغز او رسیده بود و باعث ابتلای او به بیماری مننژیت شده بود.
در انگلستان مردم در هر سال، یازده و نیم میلیون ساندویچ مصرف میکنند. البته درست کردن ساندویچ آسان به نظر میرسد اما زمان ناهار در
عین حال وقت مناسبی هم برای ورود باکتریهای کشنده به بدن است.
کریس سپس در همپسفورد به سراغ رینرفودز میرود. آنها روزانه سی و دو هزار ساندویچ درست میکنند و به سالم بودن غذاهای خود
میبالند. برخی از اقدامات مهم آنها برای اطمینان از بالا بودن سطح بهداشت غذاهایشان عبارتند از:
شستن میوهها و سبزیجات با آب کلر دار
قسمت 6 : راسل، بازرس موادغذایی از رایگت و بانستید برای بازدید از یک پیتزافروشی به آنجا میروند و متوجه میشود که دمای یخچال برای سالم
ماندن مواد غذایی دمای مناسبی نیست. هم جنین او میبیند که یکی از کارکنان پیتزافروشی، دستهایش را در محوطه تهیه غذا میشوید و یک
در بازدید مجدد از پیتزافروشی، راسل خشنود است زیرا تغییر و تحولات مثبت زیادی در آنجا میبیند و متوجه میشود که
بسته گوشت بال مرغ یخ زده برای یخ زدایی در قسمت زیرین فر، گذاشته شده است.
برای کارکنان هم یک سیستم آموزشی بهداشت مواد غذایی هم در نظر گرفته شده است.
در حالی که بازرسها بیشتر توجه خود را روی رستورانها و غذافروشیها متمرکز کردهاند، بیشترین موارد ابتلا به مسمومیت در خانه و محل
کار اتفاق میافتند.
لیندا عاشق حیوانات است و در تونبریج زندگی میکند. او یک گربه، یک اسب و یک اسبچه دارد که
کارشناس ما، بن، به دیدار از خانه شخصی لیندا میرود.
آنها را مانند اعضای خانوادهی خود میداند.
اما عشق لیندا به حیوانات موضوعی نیست که برای همگان قابل درک باشد.
به عنوان مثال دختر او که فی نام دارد هر وقت برای دیدن لیندا به خانهاش میرود از غذاهای او نمیخورد و
به جای آن غذای بستهبندی شده با خود همراه میآورد، چون از نظر او غذاهای لیندا تمیز و بهداشتی نیستند.
بن، در آشپزخانه او سینی گربه را پیدا میکند که ممکن است عامل مسمومیت باشد.
در ضمن صورت سگ یا گربه جای مناسبی برای زیست یک نوع باکتری به نام کامپیلوباکتر است.
بن سپس پتوی اسب لیندا را پیدا میکند و در مییابد که تمیز نیست.
بن بادستگاههای ویژهی سطح باکتری محیط را اندازه میگیرد که نتیجه مایوسکننده است.
مقدار نشان داده شده باکتری توسط دستگاه در شرایط سالم میبایست زیر هزار باشد اما
دستگاه عدد صد و نود و نه هزار و ششصد و چهل و پنج را نشان میدهد.
پس آنکه لیندا کلاسهای تخصصی بهداشتی را میگذراند این مقدار کاهش چشمگیری پیدا میکند و
به عدد پنجاه و دو، میرسد.
کریس در تور بازدیدی که برای او تدارک دیده شده شرکت میکند و میبیند که آنها چگونه میتوانند پایهایی خوب و بهداشتی تولید کنند.
اما از طرفی کریس میخواهد به بازدید از یک کارخانه پای سازی در ویگان منچستر که در سال ۱۸۴۷ تاسیس شده برود.
پختن پای در دمای هشتاد و پنج درجه هر نوع باکتری را میکشد و سرد کردن فوری آن نیز از آلودگی دوباره جلوگیری میکند.
فیلتر کردن هوا و نظارت بر درجه حرارت هوا در خط تولید.
قسمت 7 : در این برنامه دو بریتانیایی به نامهای کریس اولینز و مت اولرایت با زنان و مردانی همراه میشوند که در خط مقدم محافظان مردم بریتانیا در برابر غذاهای مسموم و رستورانهای شیاد قرار دارند.
برای آنکه ما پس از خوردن غذا مجبور نشویم به بیمارستان برویم، فروشگاههای مواد غذایی، غذافروشیها و رستورانها باید قوانین سفت و سختی را رعایت کنند. حصول اطمینان از اینکه رستورانها، کافهها و غذافروشیها در سراسر کشور، قوانین و مقررات بهداشتی را رعایت میکنند، بک چالش ملی بزرگ است که انجام آن بر عهدهی بازرسان مواد غذایی گذارده شده است.
در این برنامه مت، به بندر فلیکستو میرود. این بندر جایی است که، بیش از چهل درصد صادرات و واردات، که پنجاه میلیون تن مواد غذایی هم بخشی از آن است، از طریق آن انجام میگیرد.
بازرسان مرکز سلامتی بندر سافک هم، مسئول کنترل مواد غذایی وارداتی هستند؛ مانند محصولاتی که از ژاپن وارد میشوند. محصولاتی که از نزدیکی جایی میآیند که فاجعه اتمی فوکوشیما اتفاق افتاد، باید مورد آزمایش رادیواکتیو قرار بگیرند. محمولههای بزرگ فلفل که از هندوستان میآیند نیز باید کنترل شوند.
در فرودگاه گاتویک، مرزبانان بریتانیا مسئول کنترل کیفها هستند تا مطمئن شوند که غذای آلوده وارد این کشور نمیشود. در آنجا هم چنین یک سگ به نام بیندی، آماده شکار موادغذایی ناسالمی است که از خارج از اتحادیه اروپا وارد شده است. او هم چنین پنیر، کره و گوشتهای ناسالم را کشف میکند. کیسههای حاوی ملخ هم پیدا میشوند که البته ورودشان در مقدار کم به بریتانیا مجاز است.
بن میلیگان، بازرس و کارشناس مواد غذایی به دیدار از یک خانه مسکونی در هادزفیلد میرود که در آن همه چیز در ظاهر تمیز و خوب است.
کولت نام مادری است که سه فرزند کوچک از جمله یک کودک یک ساله دارد. او اقدامهای احتیاطی زیادی برای سلامتی فرزند کوچکترش انجام میدهد. مثلا بطریها، پستانک و قاشقهای او را ضدعفونی میکند.
بن مقدار باکتریهای محیط آنجا را اندازه گیری می کند و در مییابد که بر خلاف ظاهر، آنجا چندان هم تمیز نیست. دلیل این است که کولت برای تمیزکردن از دستمالهای پاک کننده استفاده میکند که باکتریها را از بین نمیبرند. یخچال او در ظاهر تمیز و مرتب است اما بن به او توصیه میکند که آن را بیش از حد پر نکند، زیرا این کار باعث میشود هوا یه راحتی در آن گردش نکند و محتویاتاش به اندازه مناسب خنک نشوند.
مورد بعدی بطری نوزاد او است که بن متوجه میشود با وجود استرلیزه شدن، هنوز حاوی باکتری است. بن، سپس به او راه درست تمیز کردن بطری را نسان میدهد.
کریس به دیدار کارول در اکستر میرود. کارول میخواهد غذای خوذ شامل پنیر، ژامبون و گوجه فرنگی را در بیرون از خانه صرف کند اما پس از صرف آن سر از بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان در میآورد، چون به باکتری اشریشیا مبتلا شده.
کارول میداند که باکتری از راه سانویچ وارد بدن او شده است اما نمیتواند آن را اثبات کند. او در مدت ده ماه، هشتاد درصد از کلیههای خود را از دست میدهد و مدام دچار سرگیجه است.