قسمت 1 : در این قسمت جابجا کنندگانی حرفهای و استثنایی با همدیگر رقابت میکنند؛ رقابت بر سر جابهجاییهایی منحصربهفرد وعجیب؛ مثلا جابهجا کردن یک اسب ازجنس استیل که ۱۸۰۰ کیلوگرم وزناش استو حدود ۷ متر طولاش! یا چیزهای عجیبی مانند یک گیاه «ونوس مگس خوار» بسیار بزرگ دو متری؛ اینها نمونههایی از جابهجاییهایی هستند که عموما به مناقصه گذاشته میشوند و جابهجاکنندگان حرفهای ما باید این محمولهها را سالم و بهموقع به مقصد برسانند.
«روی گرابر» و «جَرِت جویس»، که در این برنامه حضور دارند، ممکن است در کارِ جابهجایی، خیلی حرفهای باشند و گمان کنند از عهدهی این کار بر میآیند اما هنوز برای قضاوت زود است، چون آنها دیر یا زود موجه خواهند شد که این پیشنهادها سختتر از آن چیزی است که فکرش را میکردند.
«اسب استیل» اگر سر وقت تحویل داده نشود، «روی» نصف مبلغ دستمزد خود را از دست میدهد و اگر «ونوس مگس خوار» به هنگام به مقصد نرسد، شب افتتاحیهی یک نمایشگاه «ترسناک» برگزار نخواهد شد. «جرت» هم اگر به موقع بار بیش از حد بزرگ را تحویل ندهد، نمایش اجرا نخواهد شد.
این برنامه نمایش واقعی یک رقابت است؛ رقابتی پر مخاطره که در آن اولین اشتباه، آخرین اشتباه خواهد بود.
قسمت 2 : در این قسمت خواهیم دید که چگونه خانواده «باوکام» برای جابهجایی یک محموله در مزایده برنده میشوند و «روی» هم پس از آنکه درس خوبی به «جرت» میدهد، شدیدا درگیر حمل و نقل یک تلفن قدیمی انگلیسی میشود.
در ادامهی این قسمت از مجموعهی «جابهجاکنندگان»، هنگامی که «باوکام»ها سعی می کنند از جابهجایی محمولهای پول بیشتری بهدست آورند، خود را در معرض این خطر قرار میدهند که همهی محموله و دستمزدشان را از دست بدهند.
و سرانجام «روی» متوجه می شود که بارش دوبرابر سنگینتر از آن چیزی است که او انتظار داشته. اما او خیلی دیر و هنگامی که با نگهبانی مرکز خرید برای تحویل بار مشکل پیدا میکند به این موضوع پی میبرد. آیا او خواهد توانست بارش را از تریلی خالی کند؟
قسمت 3 : در برنامهی این هفتهی «جابهجاکنندگان»، «مارک» پس از یک رقابت شدید با سایر جابهجاکنندگان، برندهی جابهجایی دو فروند تانک میشود و پس از آنکه به سرعت تانکها را بارمیزند ، باید آنها را در مسیری پرپیچ وخم به مقصد که یک محلهی کوچک در پنسیلوانیا است برساند در حالی که از طرف دیگر «روی» میخواهد یک «ایرکاندیشنر» راجابهجا کند.
قسمت 4 :در این قسمت از برنامهی «جابهجاکنندگان» خواهیم دید که هنگامی که شرکت «یوشیپ» (uShip) با مزایدهی حملونقل چارپایان مواجه میشود، چهگونه «جنیفر» در یک تلاش، موفق میشود برندهی جابهجایی دو گاو شود و این درحالیست که «مارک» یک هواپیمای شکستنی تجربی، برای حمل به مقصد نصیباش شده.
هنگامی که این دختر باتجربه، گاوها را بار میزند، آنها را «بدجنس»تر از آنچه که گمان میکرد مییابد؛ جابهجایی گاوها به قدری مشکل است که حالا زنده نگهداشتن گاوها، برای او مهمتر از جابهجایی آنها شده.
«مارک» که یک نوع هواپیمای تجربی یا «هواچرخ» (Gyrocopter) را بار زده، هنگامی که میانهی راه تصمیم میگیرد تریلیها را تعویض کند ، قطعههای مهمی را جا میگذارد که ممکن است باعث شود همهی زحمات او بر باد برود.
قسمت 5 : این هفته در «جابهجاکنندگان» میبینیم که چگونه وقتی نوبت به بزرگترین و بدترین بار برسد، «مارک» با این که فکر میکند نمیتواند کاری از پیش ببرد،اما از زیر بار رقابت هم شانه خالی نمی کند. او با «اسکات» و «سوزی» مبارزه میکند و اتفاقا برندهی جابهجایی یک واگن قدیمی قطار متعلق به سال ۱۹۲۸ میشود؛
پروژهای که در ابتدا آن را ساده میگیرد، اما در ادامه احساس میکند که این کارسختتر از یک حملونقل معمولی و ساده است.
این کار که نیاز به بیشترین حد تلاش دارد تجربهای است که ممکن است برای او به فرصتی خوب تبدیل شود یا این که برعکس.
هنگامی که «روی» برندهی امتیاز حمل و نقل یک ماشبن فورد قدیمی مدل ۱۹۵۵ شد، مطمئن بود که این جابهجایی بسیار ساده خواهد بود. اما وقتی که برای بردن بار خود به آنجا میرسد، با چه چیزی روبرو میشود و همسایهها به او چه میگویند؟
قسمت 6 :در برنامهی این هفتهی «جابهجاکنندگان»، «جنیفر» تصمیم گرفته از تجربهای که در حملونقل چارپایان بهدست آورده استفاده کند و یک شتر را از اوکلاهاما به ورمونت جابهجا کند.
آیا او در بین راه گم می شود؟ البته نباید فراموش کرد که او این بار مجبور است به «بار» خودش غذا هم بدهد! پس او برای غذا دادن و نمیزکردن توقف میکند که باعث میشود از برنامهاش عقب بیفتد. اما خراب شدن کامیون در میانهی راه، باعث شده همهی زحمات و کارهایی که تا به اینجا انجام داده با مخاطره روبرو شود. آیا این بار، باز هم درخواست پول بیشتر خطرآفرین خواهد بود؟
قسمت 7 : این هفته در «جابهجاکنندگان»: هنگامی که «روی» در یک مزایده برای کار جابهجایی غذا از مشهورترین رستوران شهر بر سایر جابهجا کنندهها و رقبا پیروز میشود، به نیویورک بازمیگردد.
او که برمیگردد، درمییابدکامیوناش در شرایط مطلوبی نیست، پس چارهای ندارد جز اینکه بهسرعت تبدیل به یک مکانیک حرفهای شود. اما از آن جا که خریدار حاضر نیست بهخاطر کارهای اضافهای که انجام داده پولی به او پرداخت کند، تنش بالا میگیرد.
از طرف دیگر «جرت» میخواهد یک مجسمهی چوبی آفریقایی حدودا ۴۰۰ کیلوگرمی را جابهجا کند. برای این کار او مجبور شده وسیلهی نقلیهی خود را که یک «ون» نامطمئن بهنظر میرسد تعمیر کند. آیا در این کار مشکلی برای او پیش خواهد آمد؟
قسمت 8 :در این قسمت از برنامهی «جابهجاکنندگان»، جنیفر در یک مزایده، برای جابهجایی حیواناتی خاص برنده میشود اما این بار او مسیری طولانی در پیش خواهد داشت.
این جابهجایی برای او مساوی است با: بوی بد، غذا دادن دائمی و سروصدای مدام؛ این آخرین باری است که جنیفر مخلوقاتی این چنین را جابهجا خواهد کرد.
«جرت» که «مارک» را در رقابت مزایده شکست داده، میخواهد
چهارچرخههایی کوچک (go-kart ) که به شکل اسب تریلیِ مینیاتوری هستند را حملونقل کند تا به موقع برای یک مناسبت خاص محلی، این بارهای ظریف و شکننده را تحویل دهد.
اگر این بار هم «ون» او بشکند یا خراب شود، او در کارش بهعنوان جابهجاکننده، غیرقابل اعتماد شناخته میشود.
قسمت 9 : در این قسمت مارک که در یک مزایدهی صدهزاردلاری برنده شده، به مکزیکو می رود. او از کلرادو در جنوبغربی آمریکا حرکت میکند و باید مطمئن باشد که بارِ خودش را سالم ، بدون تاخیر و سروقت برای شروع مسابقهای مشهور به مقصد خواهد رسانید.
اما او در جادهای در «تیخوانا»، یکی از شهرهای بزرگ مکزیک مجاور سن دیگو، گم میشود. حالا دو چیز بیشتر در انتظار او نیست: یا او میتواند این بحران را مدیریت کند و سالم به مقصد میرسد یا اینکه خودش و تیم مسابقه را در خطر آخر شدن قرار میدهد.
«اسکات» و «سوزی» سطح دانش خودشان را دربارهی حمل و نقل قایق بسیار ارتقا دادهاند و در حال جابهجایی یک قایق دزدان دریایی هستند؛ اما پس از آنکه چند کیلومتر از مسیر را طی کردند، نگه داشتن و حمل کشتیِ شکننده، هرلحظه مشکلتر میشود.