مرلین مونرو : تبدیل شدن به یک ستارهی بزرگ هالیوود، معادل پرواز بر بلندای آسمان و به نمایش گذاشتن تصویری مجسم از رویاهای میلیونها نفر از مردم، در عین قرار دادن سرنوشت خود در گرو علاقهی آنهاست. دراین برنامه، نگاهی به زندگی ‘مرلین مونرو’ خواهیم داشت.
سوفیا لورن : ‘سوفیا لورن’ به عنوان پدیدهای منحصر به فرد در صنعت سینما، به طور همزمان و همواره مورد توجه فیلمسازان اروپایی و همینطور آمریکایی قرار داشته، در ایفای انواع نقشها، از کاراکترهای فوقالعاده واقعی و جدی فیلم ‘دو زن’ گرفته تا نقش کمدی مقابل ‘کَری گرانت’ در ‘خانه ی قایقی’ موفق بود.
استعداد منحصر به فرد ‘لورن’، دریافت دو جایزهی اسکار را برایش به همراه داشته، حضور او در قالب فیلمهای کلاسیکی همچون ‘غرور و اشتیاق’، ‘السید’، ‘دیروز، امروز و فردا’ و ‘نُه’، جاودانه گردیده است. ازدواج پنجاه سالهی او با تهیه کنندهی فیلم، ‘کارلو پونتی’، تا زمان مرگ شوهرش در سال ۲۰۰۷، ادامه داشت. ‘لورن’ پس از مورد پرسش قرار گرفتن در مورد ازدواج مجدد طی یکی از مصاحبهها پاسخ داد که عشق ورزیدن به شخصی دیگر برایش ممکن نخواهد بود.
جین کلی : صحنهی رقص او با آهنگ فیلم ‘آواز در باران’، یکی از به یادماندنیترین صحنهها در تاریخ هالیوود به شمار میآید. زندگی حرفهای ‘جین کلی’، همواره تحت تاثیر جذبه و توانایی خاصش در تبدیل هر شخصی به عنوان همراهش در رقص، قرار داشت: از یک چوب جارو در فیلم ‘برای من و دخترم’ گرفته تا موشی نقاشی شده در فیلم ‘لنگرها بالا’ و حتی بازتاب تصویر خودش در ‘دختری روی جلد’.
عملکرد خیره کنندهی ‘کلی’ در فیلم ‘یک آمریکایی در پاریس’، نقش پررنگی در اعطای اسکاری افتخاری به او، به جهت به جای گذاشتن عملکردی درخشان به عنوان یک بازیگر، خواننده، رقاص، کارگردان و طراح رقص فیلم داشت.
مارلون براندو : “مارلون براندو” که بسیاری او را به عنوان بزرگترین بازیگر مرد تاریخ سینما میشناسند، در دنیای واقعی نیز دارای شخصیتی قابل تحسین و فوق العاده برازنده بود.
او با حضور در فیلم “اتوبوسی به نام هوس” در نقش “استَنلی کوولسکی” نام خود را بر سر زبان ها انداخته و سپس در فیلم “وحشی”، شخصیتی ماجراجو و یاغی را به طرزی بدیع و نو به تصویر کشید.
“براندو” اولین اسکار خود را برای بازی در فیلم “در بارانداز” دریافت نمود. او دومین جایزه ی اسکارش را جهت به تصویر کشیدن شناخته شده ترین کاراکتر خود، یعنی پدرخوانده، دریافت کرد، اما در راستای فعالیت های خود در جهت احقاق حقوق شهروندی اقلیت ها و در اعتراض به تصویر نامناسب ارائه شده از سرخپوستان در هالیوود و تلویزیون، از حضور در مراسم خودداری نمود.
کلارک گیبل : «کلارک گیبل» با شخصیتی منحصر به فرد، یکی از بزرگترین ستارگان تضمین کننده موفقیت فیلمها در گیشه در تاریخ سینما به شمار میآید. دوربینها عاشق او بوده و خود او هم هیچگاه به تماشاگر، اجازه از یاد بردن این نکته را نمیداد که در حال تماشای بلندقدترین، خوشتیپترین و جذابترین مرد هالیوود است. گیبل در ۱۶ سالگی ترک تحصیل کرده و از همان ابتدا، به خوبی اهدافش را میدانست. او پس از سپری کردن دورهای کوتاه به انجام کارهای متفاوت و سپس برقراری رابطهای که در نهایت به ورودش به هالیوود منتهی گردید، مورد توجه استودیوهای فیلمسازی قرار گرفت.
کلارک در سال ۱۹۳۱، در چندین فیلم مختلف و در کنار افرادی همچون «جین هارلو»، «جوآن کرافورد» و مدتی بعد «کارول لومبارد»، زنی که بعد ها تبدیل به عشق زندگی و همسرش گردید، نقشآفرینی نمود. دریافت لقب «سلطان هالیوود» از سوی رسانهها، مهر تائیدی بر حاکمیت بیچون و چرای گیبل بر دنیای ستارگان سینما بود. او به تشویق لومبارد، شناختهشدهترین نقش زندگی خود، یعنی شخصیت «رت باتلر» در فیلم «بر باد رفته» را بازی کرد. متاسفانه کارول لومبارد، تنها سه سال بعد و طی سانحهای هوائی، جان سپرد. گیبل در همان سال، در جنگ جهانی دوم حاضر بوده و به عنوان یک قهرمان جنگی و به پاس خدمات سه سالهاش برای کشور، تندیس صلیب پرواز را دریافت نمود.
کلارک پس از جدا شدن از کمپانی ام.جی.ام، در سال ۱۹۵۳، با فیلم «موگامبو» به پرده نقرهای بازگشت: فیلمی که او را در کنار «گریس کلی» قرار داد. رابطهی کوتاه این دو، با پایان کار فیلمبرداری، به پایان رسید. او پس از آن، مدتی را در کنار دیگر بازیگر همکارش در این فیلم، آوا گاردنر سپری نمود. گیبل در سن ۵۷ سالگی، کارنامه هنری فوقالعادهای را به جای گذاشته بود. او آخرین بار در فیلم «ناسازگارها»، به کارگردانی جان هیوستون و براساس فیلمنامهای از آرتور میلر، در کنار ستارگانی همچون مریلین مونرو، مونتگومری کلیفت و ایلای والاچ نقشآفرینی نمود. گیبل در این فیلم، عملکردی بسیار قدرتمندانه و تاثیرگذار به عنوان بازندهای تحت تاثیر توهمات رویای آمریکائی داشت. این عملکرد درخشان، به عالیترین شکل ممکن توسط بازیگر نقش مقابل کلارک، یعنی مریلین مونروی زیبارو، پاسخ داده شد
آدری هپبورن : آدری هِپبورن (به انگلیسی: Audrey Hepburn) (۴ مه ۱۹۲۹ – ۲۰ ژانویه ۱۹۹۳) هنرپیشه مشهور بریتانیایی هلندیتبار متولد بلژیک سینما و تئاتر بود. وی با فیلمهایی چون “بانوی زیبای من” و “صبحانه در تیفانی” شناخته شده است. این هنرپیشه باریکاندام و خوشپوش، بهخاطر زیبایی فریبنده، ایفای نقش ماهرانه و در عین حال معصومانهاش در فیلمها و اقدامات بشردوستانهاش برای کودکان نیازمند، شهرت داشت. هپبورن همچنین چهار بار نامزد جایزه اسکار شد و در سال ۱۹۵۳ موفق به بردن جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن برای بازی در فیلم تعطیلات رومی شد
کرک داگلاس : کرک داگلاس” در محلهای اقلیت نشین و در خانواده ای متشکل از مهاجرین روسی- یهودی متولد شد.
اراده ی پولادین و ظاهر جذاب و بیعیب و نقص، او را به یک سوپر ستاره ی واقعی در هالیوود بدل نمود.
او به عنوان بازیگر، در فیلم “بد و زیبا” “وینسنت مینلی” حضور یافته و یک بار دیگر نیز در فیلم “عطش زندگی” همین کارگردان، در نقش هنرمند افسانه ای، “وینسنت وَن گوگ” ظاهر شد.
“داگلاس” در ادامه، در دو مورد از بهترین فیلم های خود، یعنی “مسیرهای افتخار” و “اسپارتاکوس” با “استَنلی کوبریک”، یکی دیگر از کارگردانان شهیر هالیوود، همکاری نموده و شخصا، دوران حضور خاندان “داگلاس” را در دنیای سینما، کلید زد
دبورا کار : «دبورا کار» بازیگر اسکاتلندی فیلم و تلویزیون بود.
او برندهی جایزهی «سارا سیدون» برای اجرای «Tea and Sympathy» در شیکاگو شد که در آن نمایش، نقش «Laura Reynolds» را بازی کرده بود. «دبورا کار» همچنین برای بازی در فیلم «The King and I» برندهی جایزه گلدن گلوب شد و سه بار نیز «حلقهی منتقدان فیلم نیویورک»، او را به عنوان بهترین بازیگر زن انتخاب کرد.
«دبورا کار» همچنین جایزهی افتخاری اسکار، «BAFTA» و فستیوال فیلم «کن» را نیز بهدست آورد. او با آنکه شش مرتبه نامزد جایزهی اسکار بهترین بازیگر زن شده بود اما هیچوقت موفق نشد آن را بهدست بیاورد.
در سال ۱۹۴۴ او سرانجام توانست جایزهی افتخاری اسکار را بهدست آورد و از زیبایی، ظرافت، دقت، انضباط و تواناییهای ویژهی او در بازیگری، تقدیر شد.
فیلمهای کلاسیک او عبارتند از:
«The King and I»، «عشقبازی به یادماندنی»، «از اینجا تا ابدیت»، «Quo Vadis»، «بیگناهان»، «نرگس سیاه»،
«خدا میداند، آقای الیسون»، «زندگی و مرگ کلنل بلیمپ» و «میزهای تکنفره».
کری گرانت : کری گرانت (آرچیبالد الکساندر لیچ)، بازیگر انگلیسی-آمریکایی بود که در عرصهی فیلم و تاتر فعالیت میکرد. او به خاطر لهجهی آتلانتیکی، خوش برخورد بودن و جذابیتاش مشهور بود.
این برنامه نشان میدهد که گرانت چگونه میتوانست هم در نقشهای کمدی و هم در نقشهای دراماتیک موفق باشد.
فیلمهای مشهور او: حقیقت تلخ (۱۹۳۷)، پرورش نوزاد (۱۹۳۸)، داستان فیلادلفیا (۱۹۴۰)، منشی همه کاره او (۱۹۴۰)، آرسنیک و تور کهنه (۱۹۴۴)، بدنام (۱۹۴۶)، زن اسقف (۱۹۴۷)، گرفتن یک دزد (۱۹۵۵)، عشقبازی به یاد ماندنی (۱۹۵۷)، شمال از شمال غربی (۱۹۵۹) و معما (۱۹۶۳).
گرانت، به عنوان یکی از کلاسیکترین و تاثیرگذارترین مردان هالیوود شناخته میشود. «AFI» او را به عنوان دومین بازیگر بزرگ تاریخ هالیوود شناخته.
او دو بار نامزد جایزهی اسکار بهترین بازیگر و پنج بار نامزد جایزهی گلدن گلوب شد. سرانجام در سال ۱۹۷۰ جایزهی افتخاری چهل و دومین مراسم اسکار توسط فرانک سیناترا به او اهدا شد و به این ترتیب از بازیهای منحصر به فرد و تواناییهای او قدردانی شد.
برتون استفان لنکستر : برتون استفان لنکستر، مشهور به «برت» لنکستر، بازیگری آمریکایی بود که به خاطر اندام ورزشکارانه، چشمهای آبی و لبخند خاصاش (خودش آن را سبز مینامید)، مشهور بود.
پیشرفت حرفهای او در ابتدا از فیلم «tough guy» شروع شد و کمکم به چهرهی مدل یک آمریکایی تبدیل شد. پس از آن در اواخر دههی ۵۰ با ایفای نقشهای پیچیدهتر به یکی از بهترین بازیگرهای نسل خودش تبدیل شد.
لنکستر چهار بار نامزد جایزهی اسکار شد و یک بار آن را در سال ۱۹۶۰ برای بازی در فیلم «Elmer Gantry»، به دست آورد.
او همچنین برندهی جایزهی «گلدن گلوب» برای همین فیلم و نیز برندهی جایزهی «بفتا» در سال ۱۹۶۲ برای «The Birdman of Alcatraz» و در سال ۱۹۸۰ برای فیلم «Atlantic City» شد.
کمپانی فیلمسازی او، «Hecht-Hill-Lancaster»، یکی از موفقترین و خلاقترین کمپانیهای مستقل فیلمسازی هالیوود در دههی پنجاه بود. از فیلمهای ساخته شده در این کمپانی میتوان به «Marty»، ساختهی سال ۱۹۵۵، «Trapeze»، ساختهی سال ۱۹۵۶ و «Sweet Smell of Success»، ساختهی سال ۱۹۵۷ اشاره کرد که برندهی جایزه اسکار شده اند.
در سال ۱۹۹، بنیاد فیلم آمریکا، «AFI»، نام «لنکستر» را در میان بهترین بازیگران تاریخ قرار داد.
برت لنکستر : برتون استفان لنکستر، مشهور به «برت» لنکستر، بازیگری آمریکایی بود که به خاطر اندام ورزشکارانه، چشمهای آبی و لبخند خاصاش (خودش آن را سبز مینامید)، مشهور بود.
پیشرفت حرفهای او در ابتدا از فیلم «tough guy» شروع شد و کمکم به چهرهی مدل یک آمریکایی تبدیل شد. پس از آن در اواخر دههی ۵۰ با ایفای نقشهای پیچیدهتر به یکی از بهترین بازیگرهای نسل خودش تبدیل شد.
لنکستر چهار بار نامزد جایزهی اسکار شد و یک بار آن را در سال ۱۹۶۰ برای بازی در فیلم «Elmer Gantry»، به دست آورد.
او همچنین برندهی جایزهی «گلدن گلوب» برای همین فیلم و نیز برندهی جایزهی «بفتا» در سال ۱۹۶۲ برای «The Birdman of Alcatraz» و در سال ۱۹۸۰ برای فیلم «Atlantic City» شد.
کمپانی فیلمسازی او، «Hecht-Hill-Lancaster»، یکی از موفقترین و خلاقترین کمپانیهای مستقل فیلمسازی هالیوود در دههی پنجاه بود. از فیلمهای ساخته شده در این کمپانی میتوان به «Marty»، ساختهی سال ۱۹۵۵، «Trapeze»، ساختهی سال ۱۹۵۶ و «Sweet Smell of Success»، ساختهی سال ۱۹۵۷ اشاره کرد که برندهی جایزه اسکار شده اند.
در سال ۱۹۹، بنیاد فیلم آمریکا، «AFI»، نام «لنکستر» را در میان بهترین بازیگران تاریخ قرار داد.
جینجر راجرز : «جینجر راجرز»، بازیگر، رقصنده و خوانندهی آمریکایی بود که در طول قرن بیستم در صحنهی نمایش، تلویزیون و رادیو حضور زیادی داشت.
او در طی دوران طولانی فعالیت خود مجموعا ۷۳ فیلم کار کرد و به خاطر همکاری در رقص با «فرد استر» در مجموعهای از ۱۰ فیلم هالیوودی مشهور بود؛ فیلمهای موزیکالی که در این ژانر فیلم انقلابی بهوجود آوردند.
او موفقیتهای زیادی در فیلمها و نقشهای متنوع بهدست آورد و توانست جایزهی اسکار بهترین بازیگر زن را در سال ۱۹۴۰ برای بازی در فیلم «کیتی فویل» بهدست آورد.
بنیاد فیلم آمریکا (AFI)، «جینجر راجرز» را به عنوان چهاردهمین بازیگر بزرگ تاریخ سینما شناخته است.
بهترین فیلمهای کلاسیک او عبارتند از:
«Gay Divorce» ،«Swing Time»، «Stage Door»، «Follow the Fleet» و «Kitty Foyle»
لورن باکال : «لورن باکال» مدل و هنرپیشهی آمریکایی فیلم و تاتر بود که به خاطر صدای قوی و ظاهرش مشهور بود.
پیشرفت او در سال ۱۹۴۴ و با بازی در یکی از فیلمهای «هامفری بوگات» به نام «To Have And Have Not» شروع شد که در آن فیلم نقش اول زن را بازی میکرد. فیلمهای بعدی او عبارتند از «خواب ابدی» (۱۹۴۶)، «گذرگاه تاریک» (۱۹۴۷)، و همچنین فیلم «Key Largo» ساختهی سال ۱۹۴۸، «How to Marry a Millionaire»، همراه با مرلین مونرو در سال ۱۹۵۳ و «Designing Woman» همراه با «گریگوری پک».
«باکال» در تاترهای موزیکال «برودوی» نیز همکاری داشت. او در سال ۱۹۷۰ برای بازی در «Applause» و در سال ۱۹۸۱ برای بازی در «Woman of the Year» جایزهی «تونی» را به دست آورد.
بازی او در فیلم «آینه دو چهره دارد» در سال ۱۹۹۶ برایش نامزدی اسکار و جایزهی گلدن گلوب را به ارمغان آورد.
در سال ۱۹۹۹، بنیاد فیلم آمریکا او را بیستمین بازیگر تاریخ سینمای آمریکا نامید.
در سال ۲۰۰۹ جایزه افتخاری اسکار «باکال» به خاطر فعالیتهایش در سالهای طلایی سینما به او اهدا شد.
هامفری بوگارت : «هامفری بوگارت»، بازیگر آمریکایی و همچنین یک تهیهکننده و چهرهای فرهنگی بود.
او بازیگری را در سال ۱۹۳۱ شروع کرد و در سالهای بین دهههای ۲۰ و ۳۰ میلادی یکی از مطرحترین بازیگران «برادوی» بود.
«بوگارت» در سال ۱۹۲۹ و پس از سقوط بازار سهام به دنیای فیلم بازگشت. اولین موفقیت عمدهی او در سال ۱۹۳۶ و با بازی در نقش «دوک مانته» در «The Petrified Forest» به دست آمد.
موفقیت بزرگ او به عنوان یک پیشرو در حرفهی خودش، در سال ۱۹۴۱ و با فیلم «شاهین مالت» (The Maltese Falcon) به دست آمد. سال بعد از آن بازی در فیلم «کازابلانکا» او را به اوج رساند و نقشاش را در دنیای فیلم تثبیت کرد. فیلمهای موفق بعدی او به همراه همسرش «لورن باکال»، «داشتن و نداشتن»، «The Big Sleep» ساختهی سال ۱۹۴۶، «گذرگاه تاریک» ۱۹۴۷و «کی لارگو» در سال ۱۹۴۸ بودند.
فیلمهای مهم دیگر او عبارتند از:
«گنج های سیرا مادره» ۱۹۴۸، «درمکانی پرت» ۱۹۵۰، «ملکهی افریقایی» (که با بازی در این فیلم، تنها جایزهی اسکار زندگیاش را بهدست آورد)، «سابرینا» و «شورش کین».
آخرین فیلم او «هرچه سخت تر به زمین می خورند» (The Harder They Fall)، ساختهی سال ۱۹۵۶ بود.
او در طول سی سال حضور در عرصهی سینما، در ۷۵ فیلم بازی کرد.
در سال ۱۹۹۹، «بنیاد فیلم آمریکا»، او را به عنوان بزرگترین بازیگر تاریخ سینمای آمریکا انتخاب کرد.
گریس کلی : در این برنامه شاهد دوران پیشرفت حرفهای «گریس کلی» بازیگر آمریکایی، هستیم و خواهیم دید که چگونه بهترین نقشآفرینیهایش در فیلمهای مختلف، او را به تدریج به جایی رساند که در هر نقشی که انتخاب میکرد، بهترین باشد.
«کلی» در دههی ۱۹۵۰ و در سن ۲۰ سالگی وارد دنیای بازیگری میشود. او در نیویورک در و در اوایل دهه ۵۰ میلادی که دوران طلایی تلویزیون بود، در بیش از چهل قسمت از سریالهای جدی تلویزیونی بازی کرد.
در سال ۱۹۵۳ با اکران فیلم «موگامبو» همراه با بازی «کلارک گیبل» و «اوا گاردنر»، او به یک ستارهی سینما تبدیل شد و این موفقیت در سال ۱۹۵۴ با جایزهی گلدن گلوب و نامزدی جایزهی اسکار تثبیت شد. او در ادامهی موفقیت هایش در ۵ فیلم به خوبی درخشید؛ از جمله در فیلم «دختر روستایی»، بازیگر نقش اصلی بود که برای بازی در آن فیلم برندهی جایزهی اسکار شد.
«کلی» در سال ۱۹۵۶ با شاهزادهی موناکو ازدواج کرد.
از فیلمهای کلاسیک او میتوان از: «نیمروز» همراه با «گری کوپر»، «ام را به نشانه مرگ بگیر» و «پنجره پشتی» به کارگردانی هیچکاک، نام برد.
سه فیلم آخر او:«گرفتن یک دزد»، «قو» و «قشر مرفه» همراه با فرانک سیناترا از بهترین کارهایش هستند.
در ژوئن ۱۹۹۹، بنیاد فیلم آمریکا او را به عنوان سیزدهمین بازیگر زن تاریخ سینمای آمریکا انتخاب کرد.
اینگرید برگمن : «اینگرید برگمان»، بازیگر سوئدی مشهوری بود که توانست سه جایزهی اسکار، دو جایزهی «امی» و یک جایزهی «تونی» به عنوان بهترین بازیگر زن به دست آورد. بنیاد فیلم آمریکا او را چهارمین بازیگر زن تاریخ سینمای آمریکا ارزیابی کرده است. او در طول دوران فعالیت خود در فیلمهای آمریکایی و اروپایی زیادی بازی کرد.
«اینگرید برگمان» بیشتر به خاطر ایفای نقش «ایلسا لوند» در فیلم «کازابلانکا» (۱۹۴۲)، مشهور و شناخته شده است. داستان این فیلم دربارهی وقایع جنگ دوم جهانی است و «هامفری بوگارت» نیز در آن بازی می کند. او در سال ۱۹۴۶، همراه با «کری گرانت» در فیلم «بدنام» بازی کرد.
«برگمان» پیش از آنکه در سینمای آمریکا به یک ستاره تبدیل شود، در سوئد بازیگر سرشناسی بود و برای اولین بار در سال ۱۹۳۹ در نسخه انگلیسی فیلم «اینترمتسو» به بینندههای آمریکایی معرفی شد. او پس از آن توانست با زیبایی، هوش و نشاط و شادابی خاصاش که ویژهی سرزمینهای شمال اروپا است، جای خود را در ایالات متحده باز کند.
«دیوید او، سلزنیک»، که او را «وظیفهشناسترین بازیگر زن» میدانست، با او قرارداد کاری هفت ساله برای بازیگری بست و با حمایتهای بینظیرش باعث موفقیت و پیشرفت او شد.
از مهمترین فیلمهای او به جز «کازا بلانکا» میتوان به این فیلمها اشاره کرد:
«زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؟» (۱۹۴۳)، «چراغ گاز» (۱۹۴۴)، «زنگ های کلیسای مریم مقدس» (۱۹۴۵)، «طلسم شده» (۱۹۴۵)، «بدنام» (۱۹۴۶)، «در برج جدی» (۱۹۴۹) و فیلم مستقل «ژاندارک» (۱۹۴۸)
در سال ۱۹۵۰ پس از یک دهه حضور پررنگ در فیلمهای آمریکایی، او در فیلم ایتالیایی «استرومبولی» بازی کرد که در همان فیلم او و کارگردان فیلم، «روبرتو روسولینی»، عاشق همدیگر شدند و این در حالی بود که هردوی آنها ازدواج کرده بودند.
چارلتون هستون : (چارلتون هستون) با اندام خوشتراش و صدای پرقدرتش برای ستاره شدن به دنیا آمده بود. (هستون) ۶ دهه نقش اول (هالیوود) بود و در سراسر دنیا طرفداران دوآتشهای داشت. (چارلتون هستون) با اسم (جان چارلز کارتر) در ۲۴ام اکتبر ۱۹۲۳ به دنیا آمد. در ۱۹۳۳ والدین (هستون) جدا شدند و مادرش مجدداً ازدواج کرد و خانواده را از (میشیگان) جابجا کرد.
هنری فوندا : «هنری جینز فوندا»، هنرپیشهی سرشناس آمریکایی فیلم و تاتر بود که خیلی زود توانست خودش را به عنوان بازیگر «برادوی» بشناساند و در سال ۱۹۳۵ وارد دنیای فیلم هالیوود شد. «فوندا» به خاطر بازی در فیلم «خوشههای خشم» نامزد جایزهی اسکار شد اما پس از آن در نقشهای کماهمیتتری ظاهر شد. «فوندا» در طول ۶ دهه حضور در هالیوود، توانست از خودش تصویری مهم و تاثیرگذار خلق کند. از میان فیلمهای او میتوان به «حادثه اوکس بو»، «آقای رابرتس» و «۱۲ مرد خشمگین» اشاره کرد.
او پدر خانوادهای بود که از میان آنها بازیگران مهمی برخاستند. از جمله: «جین فوندا» دخترش، «پیتر فوندا» پسرش، و نوهاش «تروی گریتی».
خانواده و دوستان نزدیکش او را «هانک» صدا می کردند. او همراه با دخترهایش، «جین» و «کاترین» «هپبرن» توانست تنها جایزهی اسکار زندگیاش را بهدست آورد.
در سال ۱۹۹۹، بنیاد فیلم آمریکا او را به عنوان ششمین بازیگر مرد بزرگ تاریخ سینمای آمریکا برگزید.
اوا گاردنر : «اوا گاردنر» بازیگر آمریکایی بود که در سال ۱۹۴۱ همکاریاش را با شرکت «مترو گلدن مایر» (MGM)آغاز کرد. او در ابتدا نقشهای کوچکی به عهده داشت اما با حضور در فیلم «آدمکشها» در سال ۱۹۴۶ توجهها را به خودش جلب کرد و به یکی از بازیگران زن پیشرو تبدیل شد. او یکی از زیباترین زنان دوران خودش به شمار میآمد.
او برای بازی در فیلم «موگامبو» همراه با «کلارک گیبل» و «گریس کلی» نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر زن شد.
او بین سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ در فیلمهای خوبی نقشآفرینی کرد. از جملهی آن فیلمها میتوان به فیلمهای زیر اشاره کرد:
برف های کلیمانجارو (۱۹۵۲)، شب ایگوانا (۱۹۶۴)، زمین لرزه (۱۹۷۴)، گذرگاه کاساندرا (۱۹۷۶) و دوره گردها (۱۹۴۷).
«اوا گاردنر» تا سال ۱۹۸۶یعنی چهار سال پیش از مرگش درسال ۱۹۹۰ و در سن ۶۷ سالگی در لندن به بازی در فیلمهای مختلف ادامه میداد.
بنیاد فیلم آمریکا او را بیستوپنجمین بازیگر بزرگ زن تاریخ سینمای آمریکا شناخته است.
رابرت میچام : «رابرت چارلز درمن میچام»، بازیگر آمریکایی بود که در ابتدا شهرت خود را بهخاطر بازی در چند فیلم کلاسیک سبک «نوآر» به دست آورد. میان سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ میلادی او از بازیگران پیشروی اجرای نقش ضدقهرمان بود.
مهمترین فیلمهای کلاسیکی که او در آنها بازی کرده عبارتند از:
«His Kind Of Woman» سال ۱۹۵۱، «Night of the Hunter» سال ۱۹۵۵،
«Heaven Knows Mr Allison» سال ۱۹۵۷، «The Enemy Below» سال ۱۹۵۷، «The Sundowners»، سال ۱۹۶۰، «Cape Fear» سال ۱۹۶۱، «The Longest Day» سال ۱۹۶۲، «Ryan’s Daughter» سال ۱۹۷۰ و«Yakuza» سال ۱۹۷۴.
بنیاد فیلم آمریکا او را بیست و سومین بازیگر مرد بزرگ تاریخ سینمای آمریکا شناخته است.
فرد آستر : «فرد آستر» در سال ۱۸۹۹ به دنیا آمد. او یک طراح رقص، رقصندهی صحنه و فیلم، خواننده، موزیسین و بازیگر بود.
دوران فعالیت حرفهای و پیشرفت او جمعا ۷۶ سال طول کشید و در طول این سالها این هنرمند در ۳۱ فیلم موزیکال بازی کرد.
بنیاد فیلم آمریکا او را به عنوان پنجمین بازیگر بزرگ تاریخ سینما شناخته است.
او به خاطر همکاریاش با «جینجر راجرز»، بازیگر و رقصندهی همدورهاش مشهور بود. همکاری آنها تولید ۱۰ فیلم را به همراه داشت.
«جین کلی»، بازیگر، هنرپیشه، رقصنده، تهیه کننده و طراح رقص آمریکایی دربارهی او گفته: تاریخ رقص در فیلم با «فرد آستر» آغاز میشود.
به غیر از فیلم و تلویزیون، بسیاری از رقصندهها و طراحان رقص کلاسیک، تحت تاثیر او بودند که از آن میان میتوان از هنرمندان زیر نام برد:
رودولف خامتویچ نوریف، سامی دیویس جونیور، مایکل جکسون، گرگوری هاینز، میخاییل باریشنیکوف، جروم رابینز و «George Balanchine».
مارلنه دیتریش : «مارلنه دیتریش» یک بازیگر و خوانندهی آلمانی-آمریکایی بود.
او در مدت طولانی فعالیت حرفهای خودش همیشه محبوب بود و مدام تواناییهای خودش را از نظر شخصیت و از لحاظ تکنیکی از نو کشف میکرد.
در برلین سال ۱۹۲۰، او در صحنهی نمایش و همچنین فیلمهای صامت بازی میکرد. بازی در «Lola-Lola» به کارگردانی «یوزف فون اشترنبرگ» باعث شهرت جهانی او شد و پس از آن توانست با کمپانی «Paramount Pictures» قرارداد همکاری ببندد.
از آنجا که بعضی از فیلمهای هالیوودی مانند «Shanghai Express» یا «Desire» توانستند چهره و روحیات خاص و عجیب او را به خوبی تصویر کنند، این موضوع او را به بازیگری با دستمزد بسیار بالا در دوران خودش تبدیل کرد.
او در سال ۱۹۳۹ شهروند آمریکا شد و در طول جنگ جهانی دوم یکی از مهمترین هنرمندان هنر سرگرمکننده در این کشور به شمار میرفت.
او با وجود آنکه در سالهای پس از جنگ، همچنان گهگاه فیلمهایی هم بازی میکرد، اما بیشتر وقت خودش را با تورهای جهانی مشغول اجراهای متفاوت بود.
در سال ۱۹۹۹، بنیاد فیلم آمریکا «مارلنه دیتریش» را نهمین بازیگر زن بزرگ تاریخ سینمای آمریکا نامید.
دیوید نیون : وقتی به یه مرد انگلیسی در (هالیوود) فکر میکنین، (دیوید نیون) در نظرتون میآد، از بریتانیاییهای اصیل بود که در آمریکا به موفقیت رسید.
گری کوپر : گری کوپر هنوز هم یکی از بهیادماندنیترین هنرپیشههای مرد نقش اول هالیوود است که به خاطر سبک فلسفی و فروتنانهاش معروف است، کسی که به مدت بیش از ۳۰ سال به این کار مشغول بود و در بیش از ۱۰۰ فیلم حضور داشت.
جان وین :
چارلتون هستون : (چارلتون هستون) با اندام خوشتراش و صدای پرقدرتش برای ستاره شدن به دنیا آمده بود. (هستون) ۶ دهه نقش اول (هالیوود) بود و در سراسر دنیا طرفداران دوآتشهای داشت. (چارلتون هستون) با اسم (جان چارلز کارتر) در ۲۴ام اکتبر ۱۹۲۳ به دنیا آمد. در ۱۹۳۳ والدین (هستون) جدا شدند و مادرش مجدداً ازدواج کرد و خانواده را از (میشیگان) جابجا کرد.
ویوین لی : (ویوین لی) بدون شک یکی از شمایلهای سینما است. ستارهای که به شماری از مشهورترین شخصیتهای تاریخ سینما جان داده است.
جیمز میسون : جیمز نویل میسون (انگلیسی: James Neville Mason؛ زاده ۱۵ مهٔ ۱۹۰۹ – درگذشته ۲۷ ژوئیه ۱۹۸۴) هنرپیشه اهل بریتانیا بود. وی بین سالهای ۱۹۳۱ تا ۱۹۸۴ میلادی فعالیت میکرد.
از فیلمهایی که وی در آن نقش داشته است میتوان به شمال با نورثوست، سقوط امپراتوری روم، لولیتا، بهشت میتونه صبر کنه، جورجی دختر، آیوانهو، گذرگاه و فراتر از واقع اشاره کرد.
جیمز کاگنی : جیمز کاگنی در تاریخ هفدهم ژوئیه سال ۱۸۹۹، در یک خانواده فقیر ایرلندی-آمریکایی به دنیا آمد.
جیمز کاگنی در قسمت پایینی شرق منهتن به دنیا اومد. اون دومین بچه از هفت بچه یه خانواده خیلی فقیر بود. پدرش پیشخدمت یه بار بود که در نهایت هم الکلی شد. خودش هم تبدیل شد به یه پسر خیابونی، که به گفته خودش خیلی زیاد دعوا میکرده.
اسپنسر تریسی : اسپنسر تریسی یکی از همه فنحریفترین بازیگران هالیوودی بود.
تریسی که ۹ بار برای دریافت جایزهی اسکار نامزد شد و ۲ بار این جایزه را دریافت کرد، از طرف همکاران خود و مخاطبان سینما تحسین میشد.
گرتا گاربو : گرتا گاربو که از او به عنوان ملکهی سینمای صامت یاد میشود، هنرپیشهای است که تنها یکی از ژستهایش به اندازهی ساعتها کلام معنا دارد.
چارلی چاپلین : مردم دوستش داشتن. از ظاهرش خوششون میومد، و به دلایل مختلف باهاش ارتباط برقرار میکردن. در واقع یه آدم کوچولو بود در برابر کل دنیا.
جودی گارلند : تبدیل شدن به یک ستارهی بزرگ هالیوود، معادل پرواز بر بلندای آسمان و به نمایش گذاشتن تصویری مجسم از رویاهای میلیونها نفر از مردم، در عین قرار دادن سرنوشت خود در گروه علاقهی آنهاست. برنامهی ‘ستارههای دیروز’، به زندگی بزرگترین و شناخته شده ترین این افراد می پردازد. در این مجموعه، عوامل تاثیرگذار در پیشرفت و دلائل محبوبیت بیحد و حصر افرادی همچون ‘مارلون براندو’ و ‘الیزابت تایلور’ را مورد بررسی قرار خواهیم داد. یادگارهای بهجای مانده از هریک از این شخصیتهای نمادین را با پخش تعدادی از به یاد ماندنیترین لحظات تاریخ سینما زنده کرده، شخصیت واقعی آنها را با دقتی موشکافانه و در قالب صحبتهای منتقدین و صاحبنظران دنیای امروز، بررسی خواهیم کرد. از مواردی همچون چگونگی شکل گیری شخصیت مرموز ‘مریلین مونرو’ گرفته تا ماجرای ورود ‘فرانک سیناترا’ به دنیای سینما و عوامل تاثیرگذار در جذابیت فریبندهی ‘ریتا هیوُرت’. در این مجموعه، با ابعاد مختلف زندگی شناخته شده ترین ستارههای سینما آشنا خواهیم شد.
بینگ کرازبی : بینگ که یکی از پرفروشترین خوانندگان قرن بیستم بود، در سراسر جهان مورد علاقه و تحسین مخاطبان قرار گرفت.
بینگ کراسبی در سال ۱۹۰۳ با نام هری لیلیس کراسبی جونیور در تاکومای واشنگتن به دنیا آمد. سه سال بعد خانوادهاش به اسپوکین، واشنگتن نقل مکان کردند و هری جوان سالهای رشدش را در آنجا سپری کرد.