قسمت 1 (شمال انگلیس) : شرکت کنندگان موفق برنامه یونیورسیتی چنلج، اریک مانکمن و بابی سیگال، که در زندگی واقعی هم با هم دوست هستند، در سفر متفاوتی با یکدیگر همراه شدهاند. آنها برای برطرفکردن اشتهای سیری ناپذیرشان به یادگیری، به اسکاتلند، انگلیس، ایرلند شمالی و ولز سفر میکنند تا الماسهای نفهته در پس علم و فناوری بریتانیا را پیدا کنند.سفر آنها به انگلیس، بهترین مجموعه اختراعات قابلتوجه را نشان میدهد. کار آنها با سفر به شهربازی بلک پول پلژر بیچ شروع میشود تا ماشینهای پرنده جناب هیرام ماکسیم، ساخته سال 1904 را تجربه کنند. این هواپیماهای موشکیشکل کوچک، قدیمیترین وسایل شهربازی محسوب میشوند که توسط این مخترع سرشناس طراحی شدهاند. این مخترع، اولین مسلسل قابلحمل را ابداع کرد، اما هدف نهایی او طراحی هواپیما بود. مانکمن بعد از سوار شدن در این وسیله قدیمی، فرصت را غنیمت میشمارد تا جزئیات نظریه نیروی گریز از مرکز را توضیح دهد. مقصد بعدی آنها ساوتپورت یکی از سواحل بهشتی بریتانیاست. این ساحل منزلگاه تنها موزه چمنزنی است که در دنیا منحصر به فرد است. در این ساحل، مانکمن و سیگال ابداعی را گرامی میدارند که مناظر بریتانیا را برای همیشه تغییر داده است؛ موضوعی که سیگال آن را به این صورت بیان میکند: “اگر خانه یک انگلیسی، قلعهاش باشه، در این صورت چمن، میدان امید و آرزوهای اوست.” مانکمن و سیگال ترغیب میشوند که دنبال علت آزمایش شبانه نمونههای اولیه ماشینهای چمنزنی توسط مخترع بروند. همچنین آنها شیفته این کشف میشوند که این موزه که یک ماشین چمنزنی را در خود جای داده است زمانی ملک یکی از بزرگترین گیتاریست های راک بوده است. مقصد بعدی مانکمن و سیگال یکی از جادههای قدیمی منتهی به برج املی واقع در هادرزفیلد است. این برج مخابراتی بسیار بزرگ، یکی از بلندترین سازههای مستقل در بریتانیا محسوب میشود. مانکمن و سیگال برای آزمایش قدرت اندازهگیریشان، ارتفاع این برج را تنها با استفاده از نخ و یک نقاله اندازهگیری میکنند. بعد از توقفی کوتاه در کوچکترین موزه جهان در غرب یورکشر، آنها به نقطه اوج ماجراجویی هفته میرسند؛ تلسکوپهای بسیار بزرگ رصدخانه جادرل بنک در نزدیکی مککلسفیلد. آنها در این رصدخانه حیات را در سیارههای دیگر رصد میکنند.
قسمت 2 (شمال ولز) : شرکتکنندگان موفق برنامه یونیورسیتی چنلج، اریک مانکمن و بابی سیگال، که در زندگی واقعی نیز با هم دوست هستند، در سفر متفاوتی با یکدیگر همراه شدهاند. آنها برای بر طرفکردن اشتهای سیری ناپذیرشان به یادگیری، به اسکاتلند، انگلیس، ایرلند شمالی و ولز سفر میکنند تا الماسهای نفهته در پس علم و فناوری بریتانیا را پیدا کنند.قسمت دوم این مجموعه و سفر این دو نابغه به ولز، طعمی مهندسی – صنعتی دارد. مانکمن و سیگال کارشان را با قایقسواری در بلندترین کانال قابل قایقسواری جهان شروع میکنند؛ یعنی پونتکه سلته. این کانال توسط توماس تلفورد طراحی شده است و در سال 1805 ساخت آن تمام شده است. هدف از ساخت این سازه منحصر به فرد مهندسی، حمل مواد خام از مسیرهای آبی پهناور تا انگلیس در زمان انقلاب صنعتی بوده است. روستای کوچک هاواردن به این دو نابغه این فرصت را میدهد تا شب را در تنها کتابخانه قابل سکونت بریتانیا سپری کنند. این کتابخانه توسط مجموعه منحصر به فرد کتابهای ویلیام گلدستون، نخستوزیر سابق بریتانیا، احاطه شده است. آنها با نزدیکشدن به کوه اسنودن به یکی از بیمارستانهای مخصوص معادن سابق واقع در لنبریس سر میزنند. این بیمارستان امروزه به موزه تغییر کاربری داده و تاریخ مراقبت و نگهداری خود از کارگران صدمهدیده معدن را به نمایش میگذارد. آنها در این موزه با استفاده از دانش گسترده خود سعی میکنند تا متوجه شوند که در گذشته از چه وسایل پزشکی دیگری استفاده میشده است. اریک و بابی با رفتن به هتلی واقع در اسنودن، با الهام از ادموند هیلاری و تنزینگ نورگای با یکدیگر کوهنوردی میکنند، جایی که این دو کوهنورد حرفهای آموزشهای لازم برای فتح قله اورست را دیده بودند.در نهایت این دو دوست سعی میکنند از طریق راهآهن باریک و شگفتانگیز کوه اسنودن به قله این کوه صعود کنند. قطار این راهآهن، از سال 1896، از بالای قله، توریستها را به پایین میآورده است.
قسمت 3 (ایرلند شمالی) : شرکتکنندگان موفق برنامه یونیورسیتی چنلج، اریک مانکمن و بابی سیگال، که در زندگی واقعی نیز با هم دوست هستند، در سفر متفاوتی با یکدیگر همراه شدهاند. آنها برای بر طرفکردن اشتهای سیری ناپذیرشان به یادگیری، به اسکاتلند، انگلیس، ایرلند شمالی و ولز سفر میکنند تا الماسهای نفهته در پس علم و فناوری بریتانیا را پیدا کنند.سفر این دو نابغه برای گرامیداشت برخی از چشمگیرترین و بهترین اکتشافات حملونقل قرن اخیر به ایرلند شمالی کشیده میشود. سفر آنها با بخشی از تاریخچه هوانوردی آغاز میشود که جان هزاران انسان را نجات داده است؛ تاریخچهای درباره صندلی پرتاب خلبان که در ایرلند شمالی طراحی شده است. سفر آنها در بلفاست در عرشه کشتیای که به خواهر کوچک تایتانیک معروف است، ختم میشود. در همین مسیر با اتفاقات جالبی مواجه میشوند. با حرکت به سمت غرب با صحنهای مواجه میشوند که برای تمامی علاقهمندان به کیهان بسیار جالب است. رصدخانه آرما که بیش از 200 سال است در حال بررسی آسمان شب و سنجش آب و هوا است. در اینجا مانکمن و سیگال با یکی از مهمترین تلسکوپهای ساختهشده مواجه میشوند؛ تلسکوپ گراب 1885 با عدسی نورشکن 25 سانتی که در کشف و طبقهبندی هزاران کهکشان میان ستارهای نقش مهمی را ایفا کرده است.با گذر از شهر کوچک انیس کیلن، مانکمن و سیگال این فرصت را پیدا میکنند تا از یک موزه راهآهن منحصر به فرد دیدار کنند؛ موزهای که داخل یک آرایشگاه واقع شده است. همینطور که سفر آنها در ایرلند شمالی به اوج خود نزدیک میشود، اریک و بابی به عرشههای تاریخی بلفاست میرسند؛ جایی که وارد کشتیای میشوند که به خواهر کوچک تایتانیک معروف است. کشتی اس اس نمادیک در سال 1911 ساخته شده است و 274 مسافر را به تایتانیک برده است که بعد از آن تایتانیک سفر شوم خود را آغاز کرد. این کشتی در حال حاضر، به طرز ترسناکی، تنها بازمانده کشتی شرکت وایت استار لاین در جهان محسوب میشود و بیشتر از خواهر نگونبخت و بزرگتر خود عمر کرده است. در نهایت مانکمن و سیگال یکی از جالبتوجهترین خودروهایی را میبینند که در ایرلند شمالی ساخته شده است؛ خودروی دلورین که شهرتش را مدیون حضورش در فیلمهای مبتنی بر سفر به آینده است. طولی نمیکشد که گفتگوی آنها به خازنهای مغناطیسی و امکان سفر در زمان کشیده میشود؛ چیزی که مانکمن احتمال عملی شدن آن را رد نمیکند.
قسمت 4 (اسکاتلند) :