مقصد, صورت فلکی : صورت فلکی “شکارچی”، یکی از برجستهترین آرایشهای ستارگان در آسمان شب زمین است. این آرایش شامل ۹ ستارهی بزرگ، هزاران سال توسط فرهنگهای کهن سرتاسر دنیا پرستش میشده است.
بناهای کهن “جیزه”، “تئوتی هوآکان”، “نابتا پلایا” و “بلک مسا” همه هم تراز با ستارگان “شکارچی” ساخته شدهاند. آیا این تنها یک تصادف است یا ممکن است این بناها، نشانههائی از وجود ارتباط بین نسل بشر و این صورت فلکی باشند؟
مطابق با افسانههای یونانی، “شکارچی” موجودی عظیم الجثه با توانائیهائی فرا انسانی بوده است. آیا ممکن است همانطور که نظریه پردازان فضانوردان باستانی میگویند، نام صورت فلکی “شکارچی” از یک موجود واقعی گرفته شده باشد؟ یا اینکه دلیل مهم دیگری برای پرسش این خدا و ستارگانی که بدنش را تشکیل میدهند، وجود دارد؟
آیا ممکن است ستارگان “شکارچی” زادگاه بشر باشند؟ آیا ممکن است این صورت فلکی، مقصد نهائی انسان باشد؟
شهر گمشدهی پوما پونکو : در ۶۵ کیلومتری غرب “لا پاز” در بولیوی و در ارتفاعات کوهستان “آند”، ویرانههای مرموز “پوما پونکو” قرار دارد. سطوح سنگی بزرگ و باستانی این منطقه که در جلگهای در ارتفاع ۳۵۰۰ متری پراکنده شدهاند، جزو بزرگترین موارد در نوع خود در زمین بوده و هر یک تا ۸ متر طول و بیش از ۱۰۰ تن وزن دارند. آیا ویرانههای باستانی “پوما پونکو” مولود ابتکار فوقالعادهی انسانهای بدوی هستند؟ یا اینکه توسط قدرتی بسیار بزرگتر ساخته شدهاند؟
بیشتر دانشمندان معتقدند افراد محلی منطقه حدود 2 هزار سال پیش، از ابزارهای سنگی بدوی برای ساخت مجموعه استفاده کردهاند. اما در سال ۱۹۴۵ باستانشناسی به نام “آرتور پوسنانسکی” ادعا کرد که “پوما پونکو” خیلی خیلی قدیمیتر بوده و زمان ساختش ممکن است به ۱۵ هزار سال پیش از میلاد بازگردد. نظریه پردازان فضانوردان باستانی، پیچیدگی کارهای انجام شده بر روی سنگها و یکپارچگی خاص بلوکهای سنگی را گواهی بر به کارگیری یک تکنولوژی پیشرفتهی فرازمینی در ساختشان میدانند.
آیا ممکن است “پوما پونکو” توسط موجودات فرازمینی ساخته شده باشد؟ اگر اینطور باشد، هدف چه بوده؟ ساخت یک پایگاه؟ یک میدان نبرد؟ یا شاید هم مقصدی نهائی؟
فرا زمینی ها و دایناسورها : تصاویر حکاکی شدهی قدیمی از انسانها در کنار دایناسورها… فسیلهای به جامانده از دایناسورها و انسانها در کنار هم… سطوح بالای تشعشع موجود در استخوانهای یک “تیراناسوروس رکس”… آیا نسل دایناسورها، همانطور که بسیاری از دانشمندان میگویند، بر اثر برخوردی کیهانی منقرض شده است؟ یا اینکه این موجودات به صورت عمدی، نابود شدند؟
گرچه دانشمندان طی ۲۰۰ سال گذشته مشغول بررسی فسیلهای دایناسورها بودهاند، اما هنوز هم در حال کسب اطلاعات بیشتر در مورد دایناسورها، شیوهی زندگی و سرنوشت آنها هستند. در همین حال نظریه پردازان فضانوردان باستانی معتقدند که این موجودات و نابودی آنها، ممکن است سرچشمهای فرازمینی داشته باشد.
آیا انقراض نسل دایناسورها، برنامهای از پیش تعیین شده توسط فرازمینیها بوده است؟ اگر اینطور است، امکان دارد برخی از دایناسورها زنده مانده و در کنار انسانها به زندگی ادامه داده باشند؟ پاسخ این سوالات ممکن است زیر سطح زمین قرار داشته باشد. آیا ممکن است طی فرآیند کسب اطلاعات بیشتر در مورد این موجودات شگفت آور، به واقعیتهائی جدید در مورد سرچشمهی حیات انسانها هم برسیم؟
مسافران زمان : آئینهای کهن ستارهای برای احضار قدرتهای بالاتر. افسانههائی از سفر موجودات فرازمینی در زمان و یک تئوری علمی که رازهای کهکشان را آشکار میسازد. آیا ممکن است موجودات فرازمینی نه از فضا، بلکه میهمانانی از آینده باشند؟
“آلبرت انیشتین” در سال ۱۹۳۰ و پس از فرار از آلمان، دنیا را از قدرت نازیها آگاه کرد. اما آیا ممکن است تئوری نسبیت او که میگوید زمان و مکان قابل تغییر هستند، امکان سفر در زمان را برای آنها فراهم آورده باشد؟ ماجرای مشاهدهی یک شی پرندهی ناشناخته در پنسیلوانیا ممکن است گواهی بر این ادعا باشد.
“آناسازی”ها در “چاکو کنیون” واقع در نیومکزیکو، تمدن خود را در حدود هزار سال پیش با دانشی گسترده از مهندسی، ریاضی و ستاره شناسی بنیان گذاشتند. مطابق افسانهها، این مردم از “مردمان ستارهای” که از زمانها و ابعاد متفاوت احضار میشدند، کمک میگرفتند. به علاوه، نظریه پردازان سفرهای فضائی باستانی به وجود داستانهائی از سفر در زمان در “ماهابهاراتا”، یکی از متون مقدس هندیها و همینطور ماجراهای مذهبی مصر باستان و حتی کتاب مقدس اشاره میکنند.
در حال حاضر هم دانشمندان در ایالات متحده و در “سرن” در سوئیس، در تلاش هستند تا بالاخره ثابت کنند که امکان سفر در زمان وجود دارد. آیا ممکن است انسانهای نسلهای بعد، همانطور که نظریه پردازان فضانوردان باستانی میگویند، توانائی سفر در زمان را پیدا کرده باشند؟ یا شاید هم بیگانگان فرازمینی، راز سفر در زمان و مکان را کشف کرده باشند
بیگانگان و پنهانکاری : در سرتاسر دنیا، هزاران روایت از شاهدین عینی در مورد حضور موجودات فرازمینی وجود دارد و با این وجود، دولتها همیشه منکر وجود چنین موجوداتی شدهاند.
از ماجرای معروف مشاهدهی اشیای پرندهی ناشناخته در “رازول” در “نیومکزیکو” و “واشینگتن دی. سی” گرفته تا برخورد ارتش با این اشیا در لوس آنجلس در کالیفرنیا و “رندلزهام” انگلستان، مدارک موجود نشان میدهد که فضاپیماهای بیگانه نه تنها به زمین آمدهاند، بلکه دولتهای دنیا هم از وجودشان آگاه هستند و با این وجود، تمایل به ساکت کردن شاهدین و پنهان کردن واقعیتها از افکار عمومی دارند. نظریه پردازان فضانوردان باستانی میگویند پنهان کردن ماجراهای مربوط به بیگانگان منحصر به دوران حاضر نبوده و هزاران سال است که توسط دولتها و رهبران مذهبی انجام میشود. اما این افراد چه چیزهائی را متوجه شدهاند که پنهان کردنش از ما، تا این حد مهم است؟
آیا ما در نهایت واقعیت را در مورد میهمانان فرازمینی سیارهیمان متوجه خواهیم شد؟
نیروگاههای بیگانه : استفادهی بزرگترین تمدنهای باستانی از نیروی الکتریسیته… ریزموجهای تولید کنندهی انرژی در هرم بزرگ “جیزه”… یک شبکهی انرژی بیسیم توزیع شده در سرتاسر دنیا… آیا پیشینیان ما، چگونگی تولید انرژی را هزاران سال پیش از انسان امروزی میدانستند؟
از کشف یک باتری باستانی در عراق و تصویر یک لامپ در مصر گرفته تا یک شبکهی بیسیم نیرو که ممکن است سراسر دنیا را دربرگرفته باشد، مدارکی وجود دارد که نشان میدهد مردم باستان به الکتریسیته دسترسی داشتهاند: نیروئی که تا همین چندی پیش تصور میشد مولود دنیای مدرن است. اما اگر اینطور باشد، پیشینیان ما چطور چنین دانشی را به دست آوردهاند؟ آیا ممکن است همانطور که نظریه پردازان فضانوردان باستانی میگویند، چنین دانشی سرچشمهای فرازمینی داشته باشد؟ در این صورت، چرا این اطلاعات از بین رفته است؟
آیا دانشمندان امروز، تنها در حال کشف دوبارهی فناوریهای مورد استفادهی تمدنهای کهن هستند؟ اگر اینطور باشد، ممکن است بقایای این منابع انرژی فراموش شده، بیانگر وجود ارتباطاتی فرازمینی باشد؟
عامل انیشتین : “آلبرت انیشتین” با فرضیههای انقلابی که تعریفی جدید از نیروهای طبیعت ارائه دادند، به عنوان درخشانترین ذهن قرن بیستم شناخته میشود. اما آیا نبوغ او، ریشهی فرازمینی داشته است؟
“انیشتین” با فرورفتن در مراقبه ای عمیق که خود او نام “آزمایشات فکری” را برایش انتخاب کرده بود، موفق شد دانش کافی برای نگارش چهار مقاله را در سال ۱۹۰۵ که درک انسان از کهکشان را دگرگون کرد، کسب کند. بررسی مغز او پس از مرگ نشان داد که بخشهائی از آن به طرز شگفت آوری دچار پیری و زوال نشده است. آیا آفرینش “آلبرت انیشتین” با دیگر افراد بشر متفاوت بوده است؟ یا اینکه نبوغ او، ارتباطی با دنیای ماورای زمین داشته؟
فرازمینیها و پاگنده : از هزاران سال پیش و در فرهنگهای مختلف، به مشاهدهی جانورانی نیمه انسان و نیمه میمون در سرتاسر دنیا اشاره شده است. مطابق افسانههای کهن، جانوران شبه انسان میتوانند بین ابعاد مختلف سفر کنند. آیا ممکن است واقعا چنین جانورانی وجود داشته و در واقع، همان “پاگنده”ها باشند؟
در سال ۱۹۵۱، دو کاوشگر، ردپائی بزرگ و شبیه به انسان را در اورست مشاهده کردند. گرچه بسیاری از دانشمندان وجود پاگنده را تنها یک افسانه میدانند، اما گروهی از آنها نیز معتقدند مدارک محکمی مبنی بر وجود چنین جانوری موجود است. اما اگر پاگنده جانوری واقعی است، چرا اسیر کردن و کشتنش تا این حد مشکل شده؟ عجیبتر اینکه چندین شاهد عینی، از پرواز اشیای پرندهی ناشناخته در نزدیکی مناطق مشاهدهی پاگندهها خبر دادهاند. آیا ممکن است توانائیهای شگفت آور این موجودات، همانطور که توسط برخی مطرح شده، نتیجهی ماهیت فرازمینیشان باشد؟
آیا ممکن است پاگنده موجودی فرازمینی باشد که در گذشتهی دور، در این سیاره رها شده است؟ یا شاید این موجود ماهیتی دو رگه و نیمه انسان و نیمه فرازمینی داشته باشد؟ یا اصلا شاید انسانها خود موجوداتی فرازمینی باشند که با استفاده از “دی.ان.ای” خاص توسط فرازمینیها به وجود آمدهاند؟
رازهای اهرام : سازههای مرموز موجود در سرتاسر دنیا… بناهای شگفتآور ساطع کنندهی انرژی… آیا مردم دوران باستان، اهرام را تنها به عنوان مقبره بنا کردند؟ یا اینکه ساخت این سازهها، با اهدافی بزرگتر و شاید فرازمینی انجام شده است؟
از “جبل بارکال” در سودان و “تامیل نادو” در هند گرفته تا زیگوراتهای بابل باستان و معابد مایا، پیشینهی ساخت اهرام در سراسر دنیا، به ۳ هزار سال پیش از میلاد بازمیگردد. اما چگونه ممکن است تمدنهائی در پنج قارهی متفاوت، سازههائی مشابه را ساخته باشند؟ آیا ممکن است هزاران هرم پراکنده در سراسر دنیا، بخشی از یک شبکهی واحد باشند؟ چه کسی یا چه چیزی، چنین طراحیهای دقیقی را انجام داده است؟
آیا ممکن است که این دستاوردهای مهندسی دارای طراحیهای پیچیدهی ریاضی، سرچشمهای فرازمینی داشته باشند؟ آیا ممکن است اهرام باستانی بخشی از یک فناوری پیشرفته و شاید فرازمینی بوده باشند که ما هنوز کشفش نکردهایم؟ اگر اینطور باشد، کشف چنین رازهائی چه نتایجی دربر خواهد داشت؟
ارتباط ناسا : مشاهدات فضائی توضیح داده نشده… اشکال عجیب موجود روی سطح مریخ… و شایعهی پرواز شاتلهائی با ماموریتهای مخفی. آیا ناسا تمامی اطلاعات خود را در مورد کهکشان در اختیار عموم قرار میدهد؟ یا اینکه واقعیت را از ما پنهان کردهاند؟
در پنجم دسامبر سال ۲۰۱۱، ستاره شناسان از کشف سیارهای “قابل سکونت” و شبیه به زمین خبر دادند. این دنیای جدید به نام “کپلر ۲۲ – بی”، احتمال امکان وجود حیاتی شبیه به آنچه در زمین میبینیم را مطرح کرد. اما گروهی از افراد معتقدند که ناسا هم اکنون نیز مدارکی مبنی بر وجود حیات هوشمند در خارج از دنیای ما دراختیار دارد: مدارکی که تمایل یا اجازهی افشایشان را ندارند.
آیا ممکن است ناسا مواردی را از عموم پنهان کرده باشد؟ آیا فرازمینیها، در ساخت موشکهای مورد استفادهی آمریکا برای سفر به ماه شرکت داشتهاند؟ آیا مشاهدات عجیب فضانوردان، از عموم مردم پنهان نگاه داشته شده است؟ آیا ممکن است کاوش مریخ و کهکشانهای دورتر، به کشف مدارکی مبنی بر وجود موجودات فرازمینی یا حتی نکاتی از گذشتهی خود ما منتهی شود؟
فرازمینیها و بلاهای طبیعی : در تاریخ معاصر، بسیاری از افراد ادعا کردهاند موجوداتی غیرزمینی موسوم به “خاکستریها” را ملاقات کرده و حتی توسط آنها دزدیده شدهاند. اما نظریهپردازان فضانوردان باستانی معتقدند سابقهی این رویدادها به هزاران سال پیش بازمیگردد و مدارک وقوعشان نیز در سنگ نوشتهها، حکاکیهای باستانی و متون کهن سرتاسر دنیا قابل مشاهده است.
شاهدین ماجرای حضور اشیای پرنده در “رازول” در سال ۱۹۴۷ ادعا میکنند که اجسادی کوچک و خاکستری از فرازمینیها، از محل سقوط بیرون آورده شدهاند. از آن به بعد، بسیاری از افراد دیگر هم ادعای دزدیده شدن توسط موجودات خاکستری را مطرح کرده، برخی حتی ادعا میکنند که مجبور به شرکت در برنامهای برای تولید مثل و به دنیا آوردن کودکانی دورگه شدهاند. آیا چنین چیزی ممکن است؟ اگر اینطور باشد، هدف چه بوده است؟
آیا در صورت تولید مثل فرازمینیها با انسانها در گذشته، بیولوژی و ظاهر آنها بازتابی از سیر تکاملی پیشرفتهتر آنهاست؟ و اگر اینطور باشد، آیا ممکن است بتوان تصویری از آیندهی نسل بشر را در آنها مشاهده کرد؟
خاکستری ها : در تاریخ معاصر، بسیاری از افراد ادعا کردهاند موجوداتی غیرزمینی موسوم به “خاکستریها” را ملاقات کرده و حتی توسط آنها دزدیده شدهاند. اما نظریهپردازان فضانوردان باستانی معتقدند سابقهی این رویدادها به هزاران سال پیش بازمیگردد و مدارک وقوعشان نیز در سنگ نوشتهها، حکاکیهای باستانی و متون کهن سرتاسر دنیا قابل مشاهده است.
شاهدین ماجرای حضور اشیای پرنده در “رازول” در سال ۱۹۴۷ ادعا میکنند که اجسادی کوچک و خاکستری از فرازمینیها، از محل سقوط بیرون آورده شدهاند. از آن به بعد، بسیاری از افراد دیگر هم ادعای دزدیده شدن توسط موجودات خاکستری را مطرح کرده، برخی حتی ادعا میکنند که مجبور به شرکت در برنامهای برای تولید مثل و به دنیا آوردن کودکانی دورگه شدهاند. آیا چنین چیزی ممکن است؟ اگر اینطور باشد، هدف چه بوده است؟
آیا در صورت تولید مثل فرازمینیها با انسانها در گذشته، بیولوژی و ظاهر آنها بازتابی از سیر تکاملی پیشرفتهتر آنهاست؟ و اگر اینطور باشد، آیا ممکن است بتوان تصویری از آیندهی نسل بشر را در آنها مشاهده کرد؟
پیشگویی روز فاجعه : تمدن مایا به مدت بیش از دو هزار سال بر آمریکای مرکزی حکومت کرد اما در قرن نهم میلادی، شهرهای بزرگ این تمدن خالی از سکنه شده و مردمانش ناپدید شدند. چه اتفاقی ممکن است برای این تمدن پیشرفته رخ داده باشد؟
آیا ممکن است مایاییها سرنخهایی از چگونگی پشت سر گذاشتن دیگر فرهنگها در زمینهی علوم، ریاضی، تنظیم تقویم و مهمتر از همه، ستارهشناسی باقی گذاشته باشند؟ طی سالهای اخیر و با ترجمهی تعدادی هیروگلیف، مشخص شده مایاییها توانستهاند به طور دقیق تغییر محور حرکت زمین را طی هر ۲۶ هزار سال پیشبینی کنند. در حکاکیهای موجود روی تابوت بزرگترین رهبر این تمدن، پادشاه “پاکال” به سفری در راه شیری اشاره شده و تقویمی پیچیده، از پایان دنیا در سال ۲۰۱۲ سخن به میان آورده است.
جالبتر از همه، باور آنها مبنی بر این مساله است که دانش خود را مرهون موجوداتی فرازمینی که از آسمان آمدهاند، هستند. آیا ممکن است تمدن باستانی مایا همراه با موجودات فرازمینی، نقشهای را برای آینده و حتی پایان دنیا طراحی کرده باشند؟
توطئهی مایایی : تمدن مایا به مدت بیش از دو هزار سال بر آمریکای مرکزی حکومت کرد اما در قرن نهم میلادی، شهرهای بزرگ این تمدن خالی از سکنه شده و مردمانش ناپدید شدند. چه اتفاقی ممکن است برای این تمدن پیشرفته رخ داده باشد؟
آیا ممکن است مایاییها سرنخهایی از چگونگی پشت سر گذاشتن دیگر فرهنگها در زمینهی علوم، ریاضی، تنظیم تقویم و مهمتر از همه، ستارهشناسی باقی گذاشته باشند؟ طی سالهای اخیر و با ترجمهی تعدادی هیروگلیف، مشخص شده مایاییها توانستهاند به طور دقیق تغییر محور حرکت زمین را طی هر ۲۶ هزار سال پیشبینی کنند. در حکاکیهای موجود روی تابوت بزرگترین رهبر این تمدن، پادشاه “پاکال” به سفری در راه شیری اشاره شده و تقویمی پیچیده، از پایان دنیا در سال ۲۰۱۲ سخن به میان آورده است.
جالبتر از همه، باور آنها مبنی بر این مساله است که دانش خود را مرهون موجوداتی فرازمینی که از آسمان آمدهاند، هستند. آیا ممکن است تمدن باستانی مایا همراه با موجودات فرازمینی، نقشهای را برای آینده و حتی پایان دنیا طراحی کرده باشند؟